مجموعه داستان خارجی

پیش‌خدمت و داستان‌های دیگر

رولد دال، نویسنده‌ نروژی‌تبار انگلستان، در داستان‌های کوتاهی که برای خوانندگان بزرگسال می‌نوشت همان اندازه موفق بود که در آثاری که برای کودکان و نوجوانان نوشت. داستان‌های او، که اغلب پایان‌های باور نکردنی و نامنتظر و لحنی تهاجمی، گاه تلخ و گزنده، اما جذاب و پر کشش دارند، در عین این‌که بی‌رحمانه و حتی شاید بدبینانه خباثت‌ها و رذالت‌های نهفته در سرشت انسان‌ها و روابط اجتماعی را بی پرده بیان می‌کنند، دیدگاه انسانی و اخلاقی اما نه احساساتی خود او را نیز آشکار می‌سازند.

مرکز
9789643058296
۱۳۸۴
۲۳۲ صفحه
۱۴۴۹ مشاهده
۰ نقل قول
رولد دال ۳۰ رمان رولد دال، داستان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس اهل ویلز بریتانیا و از مشهورترین نویسنده‌های انگلیسی، که والدینش نروژی‌الاصل بودند و اوج شکوفایی او به عنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهه ۱۹۴۰ بود. مهم‌ترین آثار او چارلی و کارخانه شکلات سازی، جیمز و هلوی غول پیکر، ماتیلدا و داستان‌های چشم‌نداشتنی است. بیشتر آثار او به فیلم در آمده‌است.
دیگر رمان‌های رولد دال
قهرمان دنیا
قهرمان دنیا وقتی که من 4 ماه ببیشتر نداشتم مادر مرد و پدرم مراقبت و نگهداری از مرا به عهده گرفت.من خواهر و برادر نداشتم برای همین سراسر دوران کودکی‌ من از 4 سالگی به بعد همراه با پدرم گذشت. ما در کاروان بزرگی زندگی می‌کردیم که از کولیها باقی مانده بود و در پشت پمپ بنزین قرار داشت.کاروان پمپ بنزین و یک ...
آدم کوچولوها
آدم کوچولوها
زن صاحب‌خانه و داستان‌های دیگر
زن صاحب‌خانه و داستان‌های دیگر رولد دال، نویسنده نروژی‌تبار متولد انگلستان، در داستان‌های کوتاهی که برای خوانندگان بزرگسال می‌نوشت همان اندازه موفق بود که در آثاری که برای کودکان و نوجوانان نوشت. داستان‌های او، که اغلب پایان‌هایی باورنکردنی و نامنتظر و لحنی تهاجمی و گاه تلخ و گزنده، اما جذاب و پرکشش دارند، در عین این که بیرحمانه و حتی شاید بدبینانه خباثت‌ها و رذالت‌های ...
ماتیلدا
ماتیلدا چه کسی به کلاه پدر چسب مالیده بود؟ شبحی که مادر را سراسیمه از خانه فراری داد از کجا آمده بود؟ جواب این‌ها را فقط ماتیلدای زرنگ و باهوش و دوست‌داشتنی می‌دانست. دختری پر استعداد با پدر و مادری بی‌فکر و سطحی که غرق در مسائل پیش پا افتاده‌ زندگی خود هستند. کاشکی وضع در مدرسه بهتر باشد. اما آنجا ...
غول بزرگ مهربان
غول بزرگ مهربان فقط فکرش را بکنید که ناگهان متوجه شوید ممکن است به زودی شما را به عنوان صبحانه بخورند. مثل یک برش بیکن توی ماهی‌تابه‌ای بیندازند که توی آن روغن جلزولز می‌کند. وقتی نیمه‌های شب غولی که قدم‌هایش به بلندی زمین تنیس بودند، سوفی را از رختخواب ربود او درست داشت به همین چیزها فکر می‌کرد. از بخت خوش سوفی، غول ...
مشاهده تمام رمان های رولد دال
مجموعه‌ها