رمان خارجی

سلطانه

(The sultan)

در قرن شانزدهم، هنگامی که امپراتوری عثمانی در اوج قدرت است، و سلطان سلیمان خان قانونی بر سه قاره و هفت اقلیم حکمرانی می‌کند، در پشت درهای بسته و دیوارهای بلند توپقاپو سرای 300 کنیز در بزرگ‌ترین حرمسرای امپراتوری، جدا از دنیای بیرون روزگار می‌گذرانند. دراین جهان بسته زندگی بر اساس قوانین خاص و مستقلی می‌گذرد. در این گودال مار زندگی با نفرت و کینه توزی توطئه‌چینی و مبارزه بر سر قدرت عجین است. هنگامی که خرم را که یک دختر تاتار رومی است به حرمسرا می‌آورند زندگی عادی و روزمره حرمسرا به یکباره دگرگون می‌شود. این زن خیره سر و عصیانگر حاضر نیست مانند دیگران به سرنوشت خود به مثابه کنیز حرمسرا تن در دهد و به قوانین جاری تمکین کند. او با تمام قوا و با اراده‌ای آهنین می‌کوشد تا خود را به مرکز قدرت یعنی به کنار سلطان سلیمان برساند و در این مسیر برای رسیدن به هدف خود به هر وسیله‌ای متشبث می‌شود. خرم با مهارت تمام خود را در قلب سلطان جا می‌کند، توطئه می‌چیند و هر صدای مخالفی را در گلو خفه می‌کند و سرانجام سوگلی خاص سلطان می‌شود و از محبت و اعتماد کامل وی برخوردار می‌گردد. قدرت سیاسی خرم در مقابل معتمد سلطان روز به روز بیشتر می‌شود و او با هوش سرشار و بی‌رحمی و قساوت خود به زودی در جهانی که تا آن روز دنیای ویژه مردان محسوب می‌شد و زنان را به آن راهی نبود به قدرت و نفوذ بی‌نظیری می‌رسد و سرانجام پس از اعدام دلخراش ابراهیم پاشا وزیر اعظم سلطان تمام راهها برای اجرای منویات واقعی او باز می‌شود زیرا که خرم اراده کرده است نخستین سلطان دربار عثمانی در تاریخ 300 ساله این امپراتوری شود.

زرین
9789644071034
۱۳۸۷
۷۰۰ صفحه
۱۴۰۶ مشاهده
۰ نقل قول
کالین فالکنر
صفحه نویسنده کالین فالکنر
۵ رمان
After eighteen years and almost twenty books Colin Falconer sat down and wrote THE END. He’d heard about writer’s block; he never thought he’d ever reach the point where he just couldn’t write anymore.

He doesn’t like to talk about the personal circumstances that brought him to that point, not these days.

He walked the camino, he ran with bulls in Pamplona, tried to find some spark to get him going again. Writing had been ...
دیگر رمان‌های کالین فالکنر
کلئوپاترا
کلئوپاترا
شیطان در کشتی
شیطان در کشتی
دختر مغول
دختر مغول نیمه دوم قرن سیزدهم میلادی: امپراتوری بزرگ مغول در حال فروپاشی است. هم‌زمان با جنگ‌های داخلی خان‌های مغول، ویلهولم آگسبورگی راهب فرقه دومینکن و ژوسران سارازینی شوالیه فرقه دلاوران معبد سفری دراز را به سوی قراقوروم آغاز می‌کنند تا به نمایندگی از سوی پاپ و شاهان صلیبی، قوبیلای قاآن خان بزرگ مغول را به عقد پیمان علیه مسلمانان ترغیب کنند. ...
مفتش و راهبه
مفتش و راهبه "اگر پیشنهادم را رد نمی‌کردید، این بلا بر سرتان نمی‌آمد." مستقیما به چشمان موران نگریستم. از این حرف چه منظوری داشت؟ "می‌توانستید در بستر گرم و نرمی با ملافه‌های سفید و بالش پر قو استراحت کنید. آیا این بهتر از زندان در سیاهچال نبود؟" "این سؤالی است که به خود شما بر می‌گردد." اگر مجبورم نکرده بودید، کارتان به زندان نمی‌کشید." لابد تعجب می‌کنید چرا ...
مشاهده تمام رمان های کالین فالکنر
مجموعه‌ها