خطی دور تا دور شهرها و کشورها و قارهها کشیده شده، و مرزهای خشک و تابو شدهای را نشان میدهد. خطی که آمده تا دور آدمها هم پیچیده. من یک پاککن کوچک دارم. میشود با آن مرزها را پاک کرد. من یک مداد چند رنگ دارم. میشود به جای کشیدن خط سیاه رنگ داد به مرزهای بسته و بیدر. حتی اگر مدادی کمرنگ و نوکشکسته باشد بهتر است تا مرزی میان من و تو و او باقی بماند و کسی از راز زندگی ما باخبر نشود.من رازهای مگو بسیار دارم که همیشه مادرم سفارش میکرد آنها را با کلمات خاموش بگویم. حالا دارم خاموش حرف میزنم.