رمان خارجی

مرگ مرموز در کلیسا (پرونده ژرژ سیمنون)

(L Affaire saint fiacre)

خادم کلیسا که کار خود را به اتمام رسانده بود به خانم سنت فیاکر نگاه کرد شک و تردیدی به دلش راه یافت در همان لحظه سربازرس جلو آمد . هر دو نفر کاملا به کنتس نزدیک و ازبی حرکتی و سکون وی متعجب شده بودند و در انتظار مشاهده چهره‌ای بودند که دست‌های گره کرده وی آن را پوشاند بود. مگر با تعجب به شانه او تکانی داد بدن زن لرزید گویی توازن آن به هیچ چیز بند نبود روی زمین غلطید و بی‌حرکت بر جای ماند کنتس سنت فیاکر مرده بود .....

9789649461045
۱۳۸۵
۲۰۰ صفحه
۱۰۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
ژرژ سیمنون
صفحه نویسنده ژرژ سیمنون
۴۹ رمان ژرژ ژوزف کریستین سیمنون در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ (Liége)بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود. ژرژ در سال های ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ در مدرسه سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ به کالج سن لویی رفت که دبیرستانی تحت نظارت ژزوئیت ها بود. تا پیش از ۱۹۱۸ به مشاغل مختلفی از جمله شاگردی در کتابفروشی پرداخت، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش ...
دیگر رمان‌های ژرژ سیمنون
مگره و 100 چوبه دار
مگره و 100 چوبه دار کسی متوجه نبود که چه اتفاقی دارد می‌افتد. هیچ‌کس به فکرش هم نمی‌رسید که نمایشی در حال اجراست. آن هم در آن سالن انتظار ایستگاه کوچک قطار، جایی که فقط شش مسافر دلمرده، انتظا می‌کشیدند، در میان بوی قهوه و آبجو و لیموناد. 5 بعداظهر بود و داشت شب می‌شد. چراغ‌ها روشن شده بود و از پشت شیشه‌های پنجره می‌شد دید ...
مگره در کافه لیبرتی
مگره در کافه لیبرتی ماجرا با احساس حال و هوای تابستانی آغاز شد. وقتی مگره از قطار پیاده شد. نیمی از ایستگاه را‌ه‌آهن آنتیب غرق آفتابی چنان تیز و درخشان بود که مردم مثل اشباحی در جنب و جوش به نظر می‌رسیدند. اشباحی که کلاه حصیری بر سر، شلوار سفید بر پا و راکت تنیس به دست داشتند!
مگره از خود دفاع می‌کند
مگره از خود دفاع می‌کند بیش از سی سال می‌شد که مگره در رده پلیس آگاهی خدمت می‌کرد، ده سال می‌شد که در راس واحد جنایی قرار داشت و این اولین باری بود که به این شکل احضارش می‌کردند. او آمدن و رفتن حدود ده فرمانده را دیده و با آن‌ها روابط کم و بیش خوبی را حفظ کرده بود. بعضی‌ها آن قدر کم در ...
مرگ در پاریس
مرگ در پاریس پیرمرد کوتاه قد ریش‌بزی، دوباره پس‌پسکی از تاریکی مکان سرپوشیده بیرون آمد. او به چپ و راست خود نگاه می‌کرد و دست‌های خود را حرکت می‌داد تا کامیون سنگینی را که راهنمایی می‌کرد، به طرف خود هدایت کند: دست‌هایش علامت می‌داد:- کمی به راست... ایست... حالا مستقیم... آرام‌تر... به چپ... حالا فرمان را برگردان... و کامیون که از پیرمرد عقب‌تر مانده ...
دلواپسی‌های مگره
دلواپسی‌های مگره داستان‌های مگره، علاوه بر گیرایی داستان و التهاب کشف معما که نویسنده به بهترین وجه در آثار خود می‌پروراند، سبک ساده نگارش، کوتاه بودن جملات، حذف آرایه‌های غیر ضروری و بسنده کردن به مفاهیم مستتر است که در مجموع آن چیزی را به وجود می‌آورند که جو یا حال داستان‌های مگره نام گرفته است. سیمنون مردم معمولی یا به اصطلاح ...
مشاهده تمام رمان های ژرژ سیمنون
مجموعه‌ها