۲۲ رمان
آندره پل ژيد در سال ۱۸۶۹ به دنيا آمد و از نظر ذهنيت و روحيه به آينده تعلق داشت؛ وي « زمان متغير» را فعالانه تجربه مي كرد و در تلاش براي ساختن آينده بود .ژيد از ريشه مذهبي دوگانه اي برخوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش كاتوليكي بسيار ديندارتر و جزمي تر از شوهرش بود. پدر آندره به فاصله كمي پس از تولد او درگذشت.
وي در كنار دو بانوي سختگير مذهبي (مادر و مادربزرگش) رشد كرد و البته ...
رذل
بله، برادر عزیزم، حدس تو درست است، میشل سرگذشت خود را برای ما بیان کرد. تو از من خواهش کردی که آن را برای تو بنویسم، منهم قول دادم و اکنون به وعده خود وفا میکنم، ولی در موقع فرستادن آن دچار تردید میشوم، زیرا هرآنچه آن را بیشتر میخوانم، در نظرم زشتتر و موحشتر جلوه میکند. آه نمیدانم درباره ...
در تنگ
اینجا قصد نوشتن نخستین خاطرههای خود را ندارم و آنچه میخواهم بنویسم تنها خاطرههایی است که به این سرگذشت ارتباط دارد. و میتوانم بگویم که این ماجرا درست در سال مرگ پدرم آغاز میشود. شاید احساس من که از سوگواریمان و اگر غم خودم نبود، دست کم از دیدن غصه مادرم به هیجان آمده بود مرا مستعد تاثرهای تازهای میکرد: ...
سرشت زنان
دوست من؛ به نظرم برای تو مینویسم ـ من هرگز یادداشتهایی نداشتهام و جز نامهنگاری چیز دیگری نمیدانم، و اگر روزی تو را نبینم بیشک برایت نامه مینویسم، اما اگر قبل از تو بمیرم (که آرزوی من است زیرا زندگی بی تو برایم کویری بیش نیست) این یادداشت را خواهی خواند و آن وقت کمتر از تو جدا شدهام. اما ...
مائدههای زمینی
آندره ژید معتقد بود که مهمترین اصل برای هر کسی آن است که به رغم همه ابهامات و چندگانگیهایی که در درون خود سراغ دارد، با خویشتن خویش صادق باشد. سرتاسر مایدههای زمینی گواه این مدعاست. او هرگز در پی آن نبود که مریدان و پیروانی برای خود گرد آورد و به صراحت گفته است: کتابم را به دور افکن... ...
مکتب زنان
اتفاق عجیبی افتاد. شاهد آن بودم که ناگهان سرش را در میان دستانش گرفت و گریه کرد. تظاهری در میان نبود. اشکهایش آنقدر واقعی بودند که تمام پیکرش را به لرزه در آوردند، اشکهای واقعی که انگشتانش را خیس کردند و روی گونههایش چکیدند، در حالی که بیست بار با صدای دیوانهوار این جمله را تکرار کرد:
همسرم دیگر مرا دوست ...