زندگی را تعداد زیادی حادثه کوچک و تعداد کمی حادثه بزرگ میسازد. حوادثی که در زندگینامه ثبت میشوند، برای پرهیز از یکنواختی و خستهکنندگی، باید فوقالعاده دستچین شده باشند، وقایع جزئی و کوچکی که در زندگی هر کس روی میدهند، باید دور ریخته شوند و تنها بر آن حوادثی تکیه شود که در ذهن انسان کاملا روشن و زنده باقیمانده است. بخش اول کتاب از زمانی شروع میشود که به آفریقای شرقی سفر کردم، اما چون هیچ کاری، حتی اگر در آفریقا باشد، همیشه جذاب و گیرا نیست، تنها لحظاتی را نوشتهام که بهنظرم خاطرهانگیز بودهاند. قسمت دوم کتاب، مربوط به زمانی است که در جنگ جهانی دوم وارد نیروی هوایی شدم. احتیاجی به دستچین کردن یا حذف وقایع نبود، چون همه آن لحظات در نوع خود برایم جذاب و گیرا بود.