این مجموعه داستانهای تولستوی را میتوان نوعی مثنوی مولانا، در فرهنگ روس دانست. به عنوان مثال اگر قصه (پسر خوانده) با داستان مردی که توسط حضرت موسی از خدا خواست تا زبان حیوانات را بفهمد، در مثنوی مولانا، مقایسه شود شباهت آشکار خواهد شد.
۵۵ رمان
لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگترین شخصیتهای تاریخ روسیه است. رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. لئو نیکلایوویچ تولستوی بهحدی در کشورش مشهور ...
محمد رسولالله
کتاب حاضر رسالهای نوشته تولستوی است و موضوع آن درباره حضرت محمد و احادیث مربوط به اوست، این نوشته سالها توسط روشنفکران ایرانی و خارجی مورد استفاده بود، و بسیاری از وجود آن آگاهی کامل داشتهاند، ولی متاسفانه هیچگاه ترجمه نشده.دلیل ابن را میتوان فضای حاکم بر نوشته شمرد.
داستانهای برگزیده یا شاهکارهای کوتاه تولستوی
پس از آنکه مدتی راه را طی کردند، از کوهی به کوه دیگر بالا رفته، بعد سرازیر شدند و از رودخانه گذشتند و به جاده صاف و همواری رسیدند. ژیلین مایل بود آن راههایی که پشت سر میگذارند با علامتی برای خود مشخص سازد، لیکن خونهای لخته شده در برابر دیدگانش مانع این کار میشد و از طرف دیگر هم ...
آناکارنینا 2 (2 جلدی)
الکسی الکساندرویچ با خود گفت: بنابراین، مسائل مربوط به احساسات او و از این قبیل مربوط به وجدان اوست که من حق دخالت در آن را ندارم. وظیفه من به روشنی مشخص است. من رئیس خانوادهام و باید او را هدایت کنم و از این لحاظ تا اندازهای مسئوولم، وظیفه دارم خطری را که مشاهده میکنم به او نشان دهم، ...
جسد زنده
پیشخدمت:
بفرمایید اینجا! اینجا کسی مزاحم نمیشود. کاغذ را الساعه میآورم.
ایوان پطروچ:
پروتاسوف، اجازه هست داخل شوم؟
فدیا:
(جدی) بفرمایید. اما من کار دارم و... میخواهی، بیا تو!
آناکارنینا
داستان از جایی شروع میشود که زن و شوهری به نامهای استپان و داریا با هم اختلاف دارند. آناکارنینا خواهر استپان است و از سنپترزبورگ به مسکو، خانه برادرش، میآید و اختلاف زن و شوهر را حل میکند. اما حضور او در مسکو باعث به وجود آمدن ماجراهای اصلی رمان میشود و آناکارنینا را به مسیری دیگر میکشاند...