۴۴ رمان
محمود دولتآبادی، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولتآباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد.
دولتآبادی مشاغل مختلفی را تجربه کرد. کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و.... بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت.
دولتآبادی ابتدا راهی مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری نظیر ...
بنیآدم گالینگور
گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت، ولفگانگ بورشرت داشت و میتوانست بدارد که در همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست، و پیشتر از او چخوف داشت که بالاخره خون قی میکرد در آن اتاق سرد، و چند فقرهای هم ...
سفر
این گفت و سخنها
آنچه در این دفتر فراهم آمده است، چنانچه از سر نام آن پیداست جنگی است از گفت و گوهای صاحب این قلم با خبرنگاران مطبوعات در مسیر این ده، بیست ساله که مثل باد گذشت. بدیهی است موضوع عمده گفت و شنودها ادبیات است در معنای عام، ادبیات در معنایی که من درک میکنم و در موضوع آثارم، نیز بجا ...
ققنوس
آریا: کاش میتوانستی خودت را توی آینه نگاه بکنی. کاش! رنگ و رویت شاعرانه شده! مهتابی! پیش از اینکه من تو را بکشم، همین تردیدت تو را میکشد! شاید هم پیش از امشب با این تردید خودت یکجوری کنار بیایی! خود تو بهتر از من میدانی که برای استدلال، راهها و پایههای جور واجوری وجود دارد. شاید بتوانی روشهای استدلالی ...
سلوک
اما... دوستان عزیز، با تواضع تمام بگویم ادبیات که از چشم و جان خواننده به نظر دلنشین و زندگیبخش میآید، در جاری شدنش از جان و دست نویسنده، بسی که جانفرسا و هلاکتبار است. دست کم در تجربه شخصی میتوانم بگویم آنچه مرا از پای درمیآورد، ناممکن بودن نوشتن است. وقتی به ناچار شروع میکنم به نوشتن، چنان است که ...