رمان خارجی

افروختن آتش

(To build a fire)

روز برایش هوای تاریک و روشن بود و شب سکوتی سیاه. در قبری آهنین زنده به گور شده بود. نه صورت انسانی را می‌دید نه با کسی گفتگو داشت. وقتی غذایش را از زیر در سلول به داخل هل می‌دادند او مانند جانوری وحشی غرش می‌کرد. از همه چیز متنفر بود. چه روزها و شب‌هایی که نعره‌های خشمش را در کائنات طنین می‌انداخت و چه هفته‌ها و ماه‌هایی که کوچکترین صدایی از او شنیده نمی‌شد و در سکوت سیاه سلول خودخوری می‌کرد.

حسن نامدار
9786005816303
۱۳۹۰
۴۸ صفحه
۲۸۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
جک لندن ۱۶ رمان جک لندن (۱۸۷۶-۱۹۱۶) نویسنده سوسیالیست آمریکایی بود. آثار او مانند آوای وحش و گرگ دریا با استقبال خوانندگان روبرو شد. او از نخستین نویسندگان آمریکا بود که از راه نوشتن به ثروت زیادی دست یافت. وی صحنه هایی که تصویر کرده را با چشم خود دیده و قهرمانان بیشتر داستانهایش کسانی هستند که با او معاشرت داشته اند.در نوشته های جک لندن تأثیر افکار«داروین»٬«اسپنسر»٬«مارکس»و«نیچه»آشکار است.این آثار که گاهی رنگ شدید ناتورالیستی به خود می گیرند غالباً تجزیه و تحلیل های بسیار ...
دیگر رمان‌های جک لندن
اعتراف
اعتراف غروب آخرین روز من در رنو بود. برای تماشای مسابقه اسب‌دوانی رفتم. چون دیدن اسب‌های کوچک منطقه برای من جالب بود، ناهار را از دست دادم. گرسنه‌ام بود، می‌دانستم پلیس شهر درصدد دستگیری دوره‌گردان و گرسنه‌ای مثل من است و می‌خواهد شهر را از وجود آن‌ها پاک کند. ولی من پیش از ترک خیابان‌های شهر رنو باید 2 کار انجام ...
مشت‌زن گمنام
مشت‌زن گمنام هیچ کس به درستی او را نمی‌شناخت، نه کسی از نام و نشانش آگاه بود و نه می‌دانستند چه سرنوشتی سبب کشانده شدن او بدین راه شده است و سخن آخر این که این کدام نیروست که او را این چنین گستاخ ساخته تا با سینه‌ای گشاده به پیشباز خطر برود.
سپید دندان
سپید دندان جک جوان رهسپار زمینی است که پدرش برای او به ارث گذاشته، اما مسیری که باید طی کند به هیچ‌وجه بی‌خطر نیست؛ جیبش را می‌زنند و چند بار نزدیک است که جانش را از دست بدهد، تا این‌که با حیوانی دورگه مواجه می‌شود که نیمی سگ است و نیمی گرگ: سپید دندان...
عشق به زندگی
عشق به زندگی شما... شما آدم... (چطور جرات می‌کنید چنین حرفی بزنید؟) آه؟ بلی! تنبلی بیش نیستید. و آن‌وقت با همه این تنبلی میل دارید زن شما بشوم؟ خواهش می‌کنم ابدا در فکر این چیزها نباشید! هرگز! می‌گویم هرگز من به یک آدم تنبل و بی‌حال شوهر نخواهم کرد...
مشاهده تمام رمان های جک لندن
مجموعه‌ها