رمان خارجی

گور به گور

(As i lay dying the corrected text)

. . . این رمان را فاکنر 1930 ـ یک سال پس از "خشم و هیاهو" ـ نوشته است. خود او مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته ـ آن هم با کار شبانه، پای کوره آتش یک نیروگاه محلی ـ به پایان رسانده و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوند‌های آن چنان است که خواننده گمان می‌کند باید بیش از این‌ها وقت و "عرق ریزی روح" صرف پروراندن آن شده باشد. در هر حال، این رمان را بسیاری از منتقدان ساده‌ترین و در عین حال کامل‌ترین رمان فاکنر می‌دانند. برخی حتی آن را شاهکار او نامیده‌اند. آنچه مسلم است، این رمان همیشه مدخل خوبی به دنیای شگفت و پرآشوب داستان‌های فاکنر به شمار رفته است؛ اگر چه در مورد همین رمان هم باید گفت که سادگی آن تا حدی فریبنده است و دقایق و ظرایف آن غالبا در نگاه اول آشکار نمی‌شود.

چشمه
9789643621933
۱۳۹۰
۳۰۴ صفحه
۲۴۱۵ مشاهده
۸ نقل قول
ویلیام فالکنر
صفحه نویسنده ویلیام فالکنر
۱۵ رمان فاکنر در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی، میسیسیپی به دنیا آمد. در ۱۹۰۲ خانواده‌اش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی میسی‌سیپی، نقل مکان کرد. به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد. فاکنر وارد دانشگاه می سی‌سی پی شد و در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ ...
دیگر رمان‌های ویلیام فالکنر
حومه
حومه کتابی که پیش رو دارید ترجمه بخش اول از کتاب مجموعه داستان‌ها است که در سال 1950 به چاپ رسید و یک سال بعد موفق به کسب جایزه پولیتزر شد. فاکنر این کتاب را به شش بخش تقسیم نموده که عبارت‌اند از: حومه، دهکده، سرزمین رام‌نشده، سرزمین بایر، سرزمین میانی و فراسو و خواننده گرامی باید این اثر را ...
ابشالوم ابشالوم
ابشالوم ابشالوم حالا دیگر روی بازوی شریو برف نبود. حالا دیگر روی بازویش آستین هم نبود، آنچه بود پیش بازو بود و دست لطیف و تپل که در روشنایی لامپ بر می‌گشت و پیپی را از قوطی خالی قهوه از جایی که پیپ و قوطی را نگه می‌داشت بر می‌داشت و پیپ را از توتون پر می‌کرد و چاقش می‌کرد.
برخیز ای موسی
برخیز ای موسی
خشم و هیاهو
خشم و هیاهو فاکنر فقط داستان‌سرایی نمی‌کرد، بلکه زندگی را به تصویر می‌کشید و فلسفه‌ای را مطرح می‌کرد. او همچون بافت‌شناس زندگی به کشورش می‌نگریست، آن را جسمی زنده می‌انگاشت و برای آزمایش و تشخیص بیماری، از آن تکه‌بردای می‌کرد. او بدون تعصب، اما با همدردی به حیوانات و گیاهان، به مردان و زنان و کودکان، به سفیدپوستان و سیاه‌پوستان می‌نگریست. با موشکافی ...
این 11 تا
این 11 تا ویلیام فاکنر در زمستان 1334-گل سرخ در دست به ملاقات ما فارسی زبان‌ها آمد او ظاهرا گل سرخش را برای امیلی آورد اما ما هم از بویش سرمست شدیم در این روزگاران پر داستان بی‌داستان داستان‌های فاکنر هم چنان با طراوت و پرخون‌اند و می‌چسبند. یکی گفت: گوش کن دور ترین مرغ جهان می‌خواند.
مشاهده تمام رمان های ویلیام فالکنر
مجموعه‌ها