رمان ایرانی

رویای با تو بودن

لبریز شوق رفتنم اما میان من و جاده فاصله به اندازه یک دنیاست. در آن سوی فاصله‌ها شاپرک‌ها پر میزنند و قمریان ترانه عشق می‌خوانند اما در این سو بوی حرص و طمع به مشام می‌رسد. آخ که چقدر حریص بوی عطر یک رنگی‌ام، امروز با تو و در کنار تو در بی نهایت گم شدم. در آن مهمانی پر شور و نور، دنیا در دست‌های من بود و ثانیه‌ها به فرمانم با آهنگ پر ترنم عشق قدم بر می‌داشتند اما در این سو برایم پیله‌ای از وحشت تنیده‌اند که تمام وجودم را در خود می‌فشارد. آه فاصله‌ها ره گشایید که بیش از این تاب ماندن ندارم...

شقایق
9789647928977
۱۳۸۸
۳۶۸ صفحه
۱۳۸۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم دالایی
میعاد عاشقانه
میعاد عاشقانه
هلما
هلما هنوز هم وقتی پلک‌هایم را روی هم می‌گذارم تصویر چشم‌های تو پشت آن‌ها می‌نشیند و من به آن شب به خیر می‌گویم! به آن چشم‌ها که مال من بود، به آن چشم‌ها که دنیای من، باور من، روشنی دنیام بود، اما رفت، رفت و آرزوی اینکه باز هم صبحی دیگر وقتی پلک‌هایم را باز می‌کنم او را ببینم در وجودم ...
مشاهده تمام رمان های مریم دالایی
مجموعه‌ها