رمان ایرانی

خانم نویسنده

آگاه
9789644162268
۱۳۸۴
۱۹۲ صفحه
۳۰۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های طاهره علوی
پدر ما که در آسمانی
پدر ما که در آسمانی عزیز آن بار مرا در زمین خاکی درندشتی به حضور پذیرفت که تا چشم کار می‌کرد در اطراف جز خس و خاشاک نبود. هوا به قدری گرفته و تاریک بود که سفیدی کفن مادربزرگ به چشم می‌خورد. این آخری‌ها بیشتر و بیشتر عزیز را در این لباس می‌دیدم. در کفنی که تازه تمیز و مرتب هم نبود. خود مادربزرگ هم ...
من و اتاق‌های زیر شیروانی
من و اتاق‌های زیر شیروانی در آن دوران من به شدت ناسیونالیست بودم و دیگران را هم با ملیتشان تعریف می‌کردم، روس‌ها منفعل بودند، آفریقایی‌ها بدوی، آمریکایی‌ها بی‌اصل و نصب و فرانسوی‌ها تنبل و بیکاره. عرب‌ها هم که همچنان در حال تناول سوسماری بودند که اگرچه سنش با سن تاریخ برابری می‌کرد، ولی خیال فسیل شدن نداشت.
مشاهده تمام رمان های طاهره علوی
مجموعه‌ها