مجموعه داستان خارجی

پنت‌هاوس (مجموعه داستان کوتاه)

هنوز هم داشت از لای دود غلیظ سیگار نگاه‌ام می‌کرد. بی‌اعتنا به تاریک شدن یک دفعه اتاق، خرت و پرت‌هایم را ریختم توی ساک قرمز تک نفره‌ای که از بعد از آمدن‌مان از ماه عسل تا فرار بی‌موقع کیان از آفیس بلااستفاده افتاده بود زیر تخت. خندید. سیگارش را توی جا سیگاری تکان داد و گفت: ‹‹لااقل تا برق بیاید نرو!›› ملحفه سفید روی تخت را بلند کردم و توی هوا تکان دادم، گفتم: ‹‹همه مشکل تو این است که هنوز هم سنتی عمل می‌کنی.›› گوشه ملحفه را کشیدم روی تخت و شروع کردم به صاف کردنش. ‹‹فکر کردی همه چیز مثل بیل زدن باباته. آن‌‌ها به امید ما سرمایه‌شان را ریخته‌اند توی این سیستم.›› سیگارش را توی جا سیگاری له کرد و با غیظ گفت: ‹‹به اندازه کافی درنیاورده‌ای؟››

افراز
9786005218787
۱۳۸۹
۹۶ صفحه
۳۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فاطمه قدرتی
سایه عقاب روی پیاده‌رو
سایه عقاب روی پیاده‌رو دست‌های ستاره یا هر زن دیگری خیلی ظریف و کم جان‌تر از آن است که این‌طور بی‌رحمانه چاقو را توی تن یک آدم به حرکت دربیاورد. دست‌هایی بزرگ و پرقدرت می‌خواهد. دست‌هایی مردانه؛ مثل دست‌های... هادی... سهیل یا حتی این مردک مقواساز. نمی‌توانم تاری چشم‌هایم را کاری‌اش بکنم. فقط پلک‌ها را روی هم فشار می‌دهم تا بتوانم از لای دست‌های ...
مشاهده تمام رمان های فاطمه قدرتی
مجموعه‌ها