مجموعه داستان خارجی

عمارت سرخ (داستان‌های فارسی)

به طبقه بالا رفتم تا شماره را از مادرم بگیرم که یک تابلو قدیمی توجهم را جلب کرد. به قدری زیبا نقاشی شده بود که چشم برداشتن از آن برایم سخت بود. همین‌طور که داشتم نگاهش می‌کردم، یک لحظه رنگ دیوار پشت تابلو تغییر کرد. با تعجب جلو رفتم و دستی به دیوار کشیدم. ولی درست دیده بودم. رنگ دیوار از سفید به کرم ملایم تبدیل شده بود. وحشت کردم. برگشتم تا بقیه چیزها را نگاه کنم که دیدم... .

9789640435397
۱۳۸۸
۱۶۸ صفحه
۲۶۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آذین قاضی‌میرسعید
عسل تلخ
عسل تلخ در دل به گفته او خندیدم، زیرا من در پی هیجان این سفر بودم و او در فکر آرامش. با خوشحالی برگشتم تا چمدانم را ببندم که دوباره زن انگشتری را دیدم. اول فکر کردم خیالاتی شده‌ام، ولی بعد که دقت کردم دیدم خود اوست. این بار با توجه به تجربه گذشته با دقت به کارهایش نگاه کردم. به عکس‌های ...
مشاهده تمام رمان های آذین قاضی‌میرسعید
مجموعه‌ها