رمان خارجی

تلفن همراه

(Cell)

رمان تلفن همراه 1 رمان آخرالزمانی در ژانر وحشت، از آخرین نوشته‌های استیون کینگ است. در این رمان، از جایی، سیگنالی ناشناس به شبکه جهانی تلفن همراه ارسال می‌شود، که هر دارنده تلفن همراه را ناگهان تبدیل به قاتلی روانی می‌کند. با حمله وحشیانه انسان‌ها به یکدیگر، تمدن رو به نابودی می‌رود...

افراز
9789642431977
۱۳۸۹
۵۸۴ صفحه
۲۰۹۴ مشاهده
۰ نقل قول
استفن کینگ
صفحه نویسنده استفن کینگ
۲۶ رمان استیون ادوین کینگ نویسنده آمریکایی خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونه‌های وحشت و خیال‌پردازی است.
دیگر رمان‌های استفن کینگ
درخشان (علم غیب)
درخشان (علم غیب) جک تونس نویسنده‌ای جویای نام است که می‌خواهد زندگی خانوادگی و شغلی‌اش را از نو بسازد. جک که شغل معلمی در مدرسه پیش‌دانشگاهی ورمونت را بعد از حمله به یک دانش‌آموز از دست داده است، مشتاقانه سرایداری زمسانی هتل کوهستانی پرت اوورلوک را می‌پذیرد و امیدوار است که بتواند در آن مکان دورافتاده ارتباط جدیدی با خانواده‌اش، همسر و پسرش، برقرار ...
تاریکی مطلق (3 داستان کوتاه)
تاریکی مطلق (3 داستان کوتاه) در داستان تاریک و جذاب معامله منصفانه کینگ خواننده را با استریتر ـ مردی مبتلا به سرطان ـ آشنا می‌سازد. او که برای افزایش طول عمرش حاضر است دست به هر کاری بزند، معامله‌ای عجیب با فروشنده دوره‌گردی انجام می‌دهد، فروشنده‌ای که کارش افزایش و تمدید چیزها است. اما برای هر معامله، قیمتی گزاف باید پرداخت. در داستان یک ازدواج ...
مسیر سبز
مسیر سبز تک‌تک ما آدم‌ها مرگی را بدهکاریم، هیچ استثنایی وجود ندارد. من از این موضوع آگاهم. اما، خداوندا، گاهی اوقات مسیر سبز بسیار بسیار طولانی است.
خواهران کوچک ایلوریا و مرد کت شلوار مشکی
خواهران کوچک ایلوریا و مرد کت شلوار مشکی مجموعه‌ی برج تاریک به این صورت آغاز می‌شود که رولند اهل گیلیاد، آخرین هفت‌تیرکش شریف دنیایی خسته به گونه‌ای شگرف، تغییر یافته در جهت منفی، در پی جادوگری سیاه‌پوش است. مدت‌هاست که رولند به دنبال والتر است. در قسمت اول این مجموعه، او سرانجام به والتر می‌رسد. هر چند ماجرای این داستان (خواهران کوچک ایلوریا) زمانی اتفاق می‌افتد که رولند ...
داستان‌های پراکنده
داستان‌های پراکنده برنت گلوله‌ها را روی ریل سمت چپ ردیف کرد... کنار ریل به صف شدیم. گلوله‌ها جلو چشم‌های مصمم‌مان می‌درخشیدند. جان اولین کسی بود که صدای قطار را شنید، و وقتی به دستور برنت جلوتر رفتیم متوجه شدم دارم تند و تند زیر لب دعا می‌خواند. دووی کمی دورتر در سمت راست من ایستاد. صدای غرش واگن‌های قطار نزدیک شد، و کمی ...
مشاهده تمام رمان های استفن کینگ
مجموعه‌ها