مجموعه داستان خارجی

زیباترین غریق جهان همراه با 12 داستان دیگر

(Collected stories)

اولین بچه‌هایی که برآمدگی مشکوک تیره و مواج را دیدند که از جانب دریا به ساحل نزدیک می‌شد، خیال کردند کشتی دشمن است. بعد که دیدند پرچم و دکلی در کار نیست، فکر کردند لابد نهنگ است. اما هنگامی که توده عظیم در ساحل شنی به گل نشست و خزه‌های کف دریا، بندهای چسبناک عروس دریایی و بقایای ماهی‌ها و آشغال‌های معلق در آب را کنار زدند، تازه آن‌‌گاه پی بردند که مرد غریقی است.

رضا دادویی
سبزان
9786001170003
۱۳۸۹
۱۶۰ صفحه
۱۳۶۱ مشاهده
۰ نقل قول
گابریل گارسیا مارکز
صفحه نویسنده گابریل گارسیا مارکز
۸۰ رمان گابریل خوزه گارسیا مارکِز رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کند. او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه ال‌اسپکتادور ...
دیگر رمان‌های گابریل گارسیا مارکز
سفر خوش آقای رئیس‌جمهور و 21 داستان دیگر
سفر خوش آقای رئیس‌جمهور و 21 داستان دیگر رئیس‌جمهور طی سفرش با یکی از طرفداران خود روبرو می‌شود و از طریق او به حقایقی پی می‌برد که...
وقایع لحظه به لحظه 1 قتل از قبل اعلام‌شده
وقایع لحظه به لحظه 1 قتل از قبل اعلام‌شده ... روزی که می‌خواستند او را بکشند مادرش با مشاهده او که لباس سفید پوشیده بود نزد خود اندیشیده بود که او روزهایش را با هم قاطی کرده است و حالا به من گفت: به وی یادآوری کردم که امروز دوشنبه است، اما او به مادرش توضیح داده بود برای این به سبک اسقف‌ها لباس پوشیده است که بتواند انگشتر ...
زندگی می‌کنم تا گزارش دهم
زندگی می‌کنم تا گزارش دهم زندگی کردن. به مفهوم زنده بودن نیست. خاطراتی است که باید گزارش شود.
گزارش 1 مرگ
گزارش 1 مرگ زندگی‌مان از آن دوشنبه نحس زیر و رو شد و تا سالیان دراز نتوانستیم درباره چیز دیگری حرف بزنیم. آن روز همه چیز بوی سانتیاگو ناصر را می‌داد. هیچ کس بین ما نبود که بتواند بی این‌که دقیقا جا و ماموریتی را که تقدیر به او محول کرده بود بداند، به زندگی ادامه دهد. هرگز مرگ این چنین خود را ...
پرندگان مرده و 15 داستان دیگر
پرندگان مرده و 15 داستان دیگر شهردار که از گرما سرخ شده بود از بالای پلکان سر برگرداند. حضور بی‌دلیل بیوه‌زن در اداره‌اش او را هیجان‌زده نکرد و همان‌طور که با بی‌اعتنایی زننده‌ای توری آسیب دیده را از جا درمی‌آورد پرسید: «چی شده؟» «بچه‌های همسایه توری پنجره‌های منو پاره کرده‌ن.» شهردار نگاه دیگری به او انداخت. سراپایش را از آن گل‌های مخمل ریز خوش ترکیب تا کفش‌ها که ...
مشاهده تمام رمان های گابریل گارسیا مارکز
مجموعه‌ها