هر چه طول عمر بیشتر باشد، باز هم انسان تصور میکند کارهای بسیاری را هنوز انجام نداده است و باید فرصت بیشتری اعطا شود تا مسئولیتها را به انجام برساند. ...و ماجرای پدر سالار نیز، این گونه است. به راستی کسی نمیدانست و نمیداند او چند سال زندگی و چند سال فرمانروایی کرد. عدهای بر این باور بودند که او 3 بار ظهور ستاره دنبالهدار را که در هر سده یک بار پدیدار میشود، دیده است، ولی نه تنها شخص پدر سالار، که همه مردم کشورش، فقدان او را دور از انصاف میدانستند. او ناجی کشور بود و تا آخرین لحظات زندگی کوشید حرمت چنین لقبی را پاس دارد و وجاهت ملی خود را حفظ کند. هر چند قدرتهای بزرگ منطقهای از هجومهای متوالی و استفاده از ترفندهای گوناگون را در برنامه داشتند و در مواردی او را به استیصال کشاندند، ولی موفقیت چندانی، جز انتقال دریا، به دست نیاوردند.