رمان ایرانی

گل‌های آفتاب‌گردان

شیشه گذشته شکست و حالا، آغازی دوباره است. یاد تو تنها جایی است که می‌توانم در آن پناه بگیرم، و زخم‌های کهنه من، میراث آن‌هایی که فکر می‌کردم دوستم دارند! و شاید دستان تو می‌توانند مرهمی برای این زخم‌ها باشند. چه زیبا پیروزی‌ها و شکست‌هایمان، با هم تلاقی می‌کنند. قصه‌هایمان چه نرم و سبک، یکی می‌شوند، چه خوب است، هنوز لذت آرمیدن در آفتاب زمستان... همین طور، لذت بردن از بخشی از وجودم. که هنوز نتوانسته‌اند آن را بشکنند... و تو. دوست نازنین که هنوز دوست داری گذشته‌ها را بدانی، دست‌هایت را به من بده، ما دو تا یکی می شویم و زندگی آغاز می‌شود. دوباره آوازی از عشق، خشم، نفرت، آتش و دود برایت خواهم سرود. اگر چه دیر شده باشد، ولی هرگز پایان نمی‌پذیرد.

چکاوک
9789648957358
۱۳۹۱
۲۴۸ صفحه
۴۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های میترا گل‌چهر
پرستوها نمی‌میرند
پرستوها نمی‌میرند ما می‌توانیم خاک شویم تا در ما دانه‌ها جوانه بزنند جوانه‌ها برومند شوند و سر به آسمان بسایند می‌توانیم خورشید شویم و گرمای محبت و عشقمان را با خدمت خاکی‌مان بر قلب‌شان بتابانیم می‌توانیم آبی آسمان باشیم تا پرستوهای مهاجر نجواهای انسان دوستانه‌شان را به گوش همه کودکان محروم دنیا برسانند ما می‌توانیم نردبان ترقی انسانیت باشیم از خاکی زمین ...
ناب آفریده شدم ناب می‌مانم تا ابد
ناب آفریده شدم ناب می‌مانم تا ابد خدایا، نه هیچ وقت تو رو دیدم، نه صدات رو شنیدم، و نه اون طوری که همه ستایشت می‌کنن، ستایشت کردم،... ولی خودم را بیشتر از همه عاشق تو می‌دانم، خودمو بیشتر از همه، به تو نزدیک می‌بینم، تو، همین حالا، خودت رو، تو آفتابت بر من تابوندی و گرمم کردی، خودت رو تو عظمت دریات به چشمم ریختی و ...
مشاهده تمام رمان های میترا گل‌چهر
مجموعه‌ها