رمان ایرانی

کفش‌های غمگین عشق

لحظه‌ای گوش فرا دهیم... لحظه‌ای گوش جان سپاریم به زیباترین ترنم زندگی. آن هنگام که قدم‌ها، صدای عشق می‌دهند و هر گام، نسیم دلدادگی با خود دارد. تردید نکنید... این صدای پای یک عاشق است عاشقی که با «کفش‌های غمگین عشق» گام برمی‌دارد.

شادان
9789647259286
۱۳۸۶
۳۳۶ صفحه
۴۹۳ مشاهده
۰ نقل قول
اعتمادی ۱۳ رمان Awarded the Nobel Prize in Literature in 1915 "as a tribute to the lofty idealism of his literary production and to the sympathy and love of truth with which he has described different types of human beings."
دیگر رمان‌های اعتمادی
رنگ سرخ عشق
رنگ سرخ عشق چشم امیدم به توست... و تمامی ایمانم به عشق را با تو سنجیده‌ام. من به معجزه رنگ‌ها ایمان دارم من از افسون عشق آگاهم من به رنگ عشق وقتی مثال گل‌های سرخ است. نگاه دوخته‌ام.
بازی عشق
بازی عشق تصور می‌کنم هنوز تجربه‌ای از دلتنگی نداری تا ببینی که زیباترین خاطره‌ها وقتی که حضور نداری و دلت اینجا نیست بی‌رحم‌ترین ‌شان می‌شود و بر جسم و جان تازیانه می‌زند. من دلتنگم اگرچه می‌دانم تو نیستی من تو را طلب نمی‌کنم و تو مرا البته چون صبوری پیشه کرده‌ام و تو از سر بی‌نیازی.
دختری از جنس طلا
دختری از جنس طلا طلا دختری است به راستی ار جنس طلا. او زندگی را می‌شناسد، به صداقت زندگی باور دارد، اما سرنوشت که سراسر حادثه و اتفاق است، با او چه‌ها نمی‌کند. دل نازک او، در ره‌گذر توفان‌های سرنوشت، بارها می‌شکند و فرو می‌‌ریزد، ولی او برده و اسیر سرنوشت است و از کوله بار زندگی، تنها همین گوهر یک‌دانه را برداشته و ...
آخر خط
آخر خط مثل یک معجزه بودی برای من برای تمام آن‌چه تا امروز داشته‌ام و شده‌ام تو آمدی و با نگاهت به زندگی زندگی‌ام را سراپا در هم ریختی. نه! مطمئن باش که من تنها و تنها آنچه را در وجود تو پنهان شده بود یافتم و گرد از آن زدودم من گوهر گم‌شده‌ات را صیقل دادم و وادارت کردم خودت را ...
مشاهده تمام رمان های اعتمادی
مجموعه‌ها