رمان ایرانی

آبی عشق

تمام زندگی را همچون گزارشی که هر روز می‌‌نوشت، می‌پنداشت: خبرهای خوب و بد، خبرهای داغ و... و مانند هر خبر فقط کلماتش را می‌دید: کلمات درست یا غلط کلمات به‌جا و نابه‌جا! اما زندگی گزارش و خبر نیست زندگی، آمدن و رفتن نیست که دیروز آمده و فردا برود! درپس این آمدن و رفتن‌ها روزهای عمر یکی مثل ما مانند من، مانند تو نهفته است که معنای گزارش نمی‌دهد.

شادان
9789647259682
۱۳۸۸
۳۵۲ صفحه
۶۲۸ مشاهده
۰ نقل قول
اعتمادی ۱۳ رمان Awarded the Nobel Prize in Literature in 1915 "as a tribute to the lofty idealism of his literary production and to the sympathy and love of truth with which he has described different types of human beings."
دیگر رمان‌های اعتمادی
رنگ سرخ عشق
رنگ سرخ عشق چشم امیدم به توست... و تمامی ایمانم به عشق را با تو سنجیده‌ام. من به معجزه رنگ‌ها ایمان دارم من از افسون عشق آگاهم من به رنگ عشق وقتی مثال گل‌های سرخ است. نگاه دوخته‌ام.
سفر عشق به سلطان ساوالان
سفر عشق به سلطان ساوالان چه کسی پای در راه هفت شهر عشق می‌گذارد و چه کسی هنوز اندرخم آن کوچه مانده؟ عبور از مراحل زندگی برای اهل دل حکایتی است شنیدنی؛ به ویژه که سیاق آن مبتنی بر عرفان ایرانی باشد و در قالب قصه‌ای دلنشین و عاشقانه بیان شود. داستان هفت شهر عشق و قصه سیمرغ را بسیاری شنیده‌اند: قصه‌ای که تمثیل زندگی‌ست ...
گنجشک‌های غم
گنجشک‌های غم اصلا نمی‌توانم باور کنم که تمامی این خصوصیات متعلق به 1 نفر باشد! نه! تو آن آدم دیروز نیستی که بی‌تردید کس دیگری در وجود توست تو را فرمان می‌دهد آخر چطور ممکن است که به ناگاه، آن همه مهر و عشق به کین و سنگدلی مبدل گردد من وقتی نگاهت می‌‌کنم دلم می‌گیرد، درست مثل وقتی پشت پنجره مه گرفته در یک غروب زمستان که دلگیر است و یاس‌آور به گنجشک‌های تنهایی ...
آخر خط
آخر خط مثل یک معجزه بودی برای من برای تمام آن‌چه تا امروز داشته‌ام و شده‌ام تو آمدی و با نگاهت به زندگی زندگی‌ام را سراپا در هم ریختی. نه! مطمئن باش که من تنها و تنها آنچه را در وجود تو پنهان شده بود یافتم و گرد از آن زدودم من گوهر گم‌شده‌ات را صیقل دادم و وادارت کردم خودت را ...
مشاهده تمام رمان های اعتمادی
مجموعه‌ها