رمان خارجی

چرا از ایوانز نخواستند

(Why didnt they ask evans)

خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.

هرمس
9789643636456
۱۳۸۹
۲۹۴ صفحه
۱۳۹۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
جنایت خفته
جنایت خفته خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
ماجراهای هرکول پوآرو (ماجرای ستاره غرب)
ماجراهای هرکول پوآرو (ماجرای ستاره غرب) ناگهان بدون هیچ هشداری چراغ‌ها چشمک زد و خاموش شد. در تاریکی سه صدای ضربه بلند آمد. من صدای ناله خانم مالتراورز را شنیدم و بعد مردی را دیدم که کنار نرده‌های پله ما را نگاه می‌کرد و با نوری ضعیف که سوسو می‌زد، ایستاده بود. روی لب‌هایش خون بود و با دست راستش اشاره می‌کرد. ناگهان نوری درخشان از ...
قتل خانم مک‌گینتی
قتل خانم مک‌گینتی خانم آلیور در را فشار داد و وارد شد...هیچ‌یک از چراغ‌ها روشن نبودند که به نظر او بی‌توجهی میزبان را می‌رساند ثروتمندان اغلب خیلی مقتصد می شوند... عطر بخصوصی در هال به مشام می‌رسید عطری قوی و گران‌قیمت... وضعیت طوری بود که خانم آلیور فکر کرد نکند خانه ار اشتباهی آمده‌اند... بعد کلید چراغ را پیدا کرد و فشار داد. ...
فیل‌ها به خاطر می‌آورند
فیل‌ها به خاطر می‌آورند خانم اولیور گفت: ـ ماجرای وحشتناکی بود، وحشتناک. با کلی آدم صحبت کردم... بله، حالا می‌فهمم که چرا هر کدامشان چیزهایی را به خاطر می‌آورند. چیزهایی که برای کشف حقیقت خیلی مفید بودند، گرچه ترتیب دادن به آن‌ها واقعا کار مشکلی بود. به جز موسیو پوآرو کی می‌تواند همیشه غیرعادی‌ترین چیزها، مثل همین کلاه‌گیس‌ها و دوقلوها را کنار هم بگذارد.
آقای کوئین مرموز
آقای کوئین مرموز شب سال نو بود. مسن‌ترها در جشن منزل رویستون در پذیرایی بزرگ خانه‌اش جمع شده بودند. آقای ساترزویت خوشحال بود که کوچکترها به رختخواب رفته‌اند. از جمع بچه‌ها خوشش نمی‌آمد. به نظرش کسل‌کننده و بی‌ادب می‌آمدند.
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها