- ساکت. با شما هستم ساکت. سکوت میشود. نمایندهی چاق نفس عمیقی میکشد. ماهیگیر هم جعبهی سیگارش را توی جیبش میگذارد و تورش را روی دوش میاندازد و سیگار میکشد. - خب پس طبق قوانین حزب من، دستور میدهم تا از مچ پای روح این مرد به پایین را قطع کنند تا این مرد از ما بشود...