رمان خارجی

تو مهتاب شوی

(Moonlinght becomes you)

ماهرخ آذری
لیوسا
9789645634191
۱۳۸۶
۴۲۴ صفحه
۱۲۶۷ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
تا دیداری دیگر
تا دیداری دیگر مری هیگینز کلارک، ماهرانه و مبهوت کننده، تار و پود یک دسیسه‌ پزشکی را شرح می‌دهد. داستانی با پایان غیر قابل پیش‌بینی که با قتل دکتر گری لش بانی موسسه‌ پزشکی hmo شروع می‌شود. مولی همسر او به جرم قتل شوهر بیش از 5 سال سختی های زندان را تحمل می‌کند و پس از آزادی در راه بی‌گناهی خود تا ...
شب هنگام زمان من است
شب هنگام زمان من است تعریف جغد همیشه به او احساسی خوشایند می‌داد؛ پرنده‌ی شب، شکارچی شب، با چنگالهایی تیز و پرهایی نرم که هنگام پرواز هیچ صدایی ایجاد نمی‌کرد. تمثیلی مناسب برای فردی با عادتهای شبانه. او بعد از انتخاب شکارش، با خود می‌گفت: “من جغدم و شب هنگام زمان من است.“ دانشجویان فرهنگستان استون کرافت، در بیستمین گردهمایی فارغ‌التحصیلی شرکت می‌کنند تا این مراسم ...
فقط قلبم را از من بگیر
فقط قلبم را از من بگیر ناتالی ستاره زیبا و مشهور تئاتر و سینما، ناگهان و به صورت اتفاقی به هویت قاتل دوست و هم‌اتاقی پیشین خود پی می‌برد. چند روز بعد جسد او در پارکینگ خانه‌اش پیدا می‌شود و انگشت اتهام به سوی کارگزار هنری و همسر سابق او اشاره می‌رود. رسیدگی به پرونده این قتل به دستیار جوان دادستان سپرده می‌شود و در حالی که ...
هیچ جایی مثل خانه نیست
هیچ جایی مثل خانه نیست نشانه‌های زیادی وجود دارد که هویت سلیا در جامعه حقیقی است. زمانی که جورجت گرو، همان مشاور املاکی که خانه را به آلکس فروخت، به طرز فجیعی به قتل رسید، سلیا به عنوان اولین فرد حاضر در صحنه جنایت تبدیل به یک مظنون شد. در همان حالی که سلیا برای اثبات بی‌گناهی‌اش مبارزه می کرد، غافل از این بود که او ...
بگذار تو را معشوقم بنامم
بگذار تو را معشوقم بنامم کری مک گراث به فاصله‌ی دو هفته، دو بار با منظره‌ای هولناک روبرو می‌شود: دکتر اسمیت، جراح پلاستیک، بیماران خود را به شکل زن جوانی درمی‌آورد که چندین سال پیش به قتل رسیده‌اند. کری بخوبی آن زن زیبا و جوان را که سوزان نام داشت، به خاطر می‌آورد: در آن زمان که شوهر زن محکوم شد، او نماینده‌ی دادستان بود ... اما ...
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها