اولین شبی است که در اتاق مطالعه کتابخانه شبانهروزی فرهنگسرای اندیشه میخوابم. ساختمانی چند طبقه در میان پارک قدیمی. بارها به این کتابخانه سر زده بودم، ولی تا امروز عصر نبودم. ظهر به سرم زد اگر بشود همینجا بمانم. به مطب دکتر آفتاندلیان برگشتم. از سودابه و شوهرش آقای فاطمی پنج هزار تومان قرض کردم بابت حق عضویت. حتما از این که دیگر در مطب نمیخوابم خوشحال شدند. هم دکتر و هم سودابه چند بار مرا جواب کرده بودند. خوشبختانه دو قطعه عکس سیاه و سفید همراه داشتم، آخرین عکسهایم. باید یادم باشد به عکاسخانه لازاریان سفارش عکس بدهم. نمیدانم هنوز نسیه قبول میکند یا نه. شب در اتاق مطالعه خانمها در طبقه بالا میمانم. سه صندلی چوبی را کنار هم گذاشتهام که روی آنها بخوابم. اتاق مطالعه آقایان در طبقه پایین قرار دارد.