رمان ایرانی

حضور شاهرخ که برای برداشتن موتورش به حیاط آمد سبب شد آسیه خانم از من فاصله بگیرد. شاهرخ موتورش را از حیاط بیرون آورد و آن را روشن کرد. از من خواست سوار شوم. در حالی که اضطراب سراسر وجودم را می‌لرزاند ترک موتورش نشستم. در آخرین لحظه باز هم به او التماس کردم.

البرز
9789644427800
۱۳۹۰
۴۱۴ صفحه
۱۴۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهناز سیدجواد جواهری
طاووس
طاووس زیبا چیزی را که می‌بایست بفهمد دیگر فهمیده بود. هنوز هم مات زده بود و فکرش درهم و برهم. به اتاق خو رفت و روبروی پنجره ایستاد. مزه‌ای تلخ در دهانش بود و اضطرابی دردناک توی روده‌هایش می‌چرخید. هنوز هم به آنچه دیده بود باور نداشت. آخر چطور ممکن بود؟ عاملی و این غلط‌ها. شوهری که فکر می‌کرد مثل موم ...
معشوقه آخر
معشوقه آخر
خیاط‌خانه ایران خانوم
خیاط‌خانه ایران خانوم از توی خیاط خانه صدای یکنواخت و مقطع قر و قر چرخ می‌آمد. صدا ی جر خوردن پارچه، صدای بالا پایین رفتن تاقه‌های پارچه، صدای خش خش بسته‌های نایلون، صدای یک مشت حرکت‌های عجول دست‌هایی که همه سرگرم بریدن، دوختن و بسته بندی لباس عروس بودند که بعد از دوخته شدن، این طرف و آن طرف، به چوبرختی‌ها ردیف می‌شد، ...
از مکتب‌خانه تا مونترآل
از مکتب‌خانه تا مونترآل در این کتاب خاطرات تلخ و شیرین و طنز دختری را می‌خوانید که مسیر ماجراهای زندگی او از شیراز شروع شد و دست تقدیر او را به مونترال کانادا کشاند: دیگر چیزی به عید نمانده و این در حالی بود که بگیر و ببندهای کشف حجاب هم‌چنان ادامه داشت. برای همین هم نوروز آن سال با بی‌رونقی برگزار شد و ...
عشق در سال‌های مشروطه
عشق در سال‌های مشروطه این کتاب یک رمان است. خانم جان، مادربزرگِ مهراعظم دختری جوان و زیبا که از درد لاعلاجی رنج می‌برد و پزشکان جوابش کرده‌اند، خاطرات زندگی پرفراز و نشیب خود را از سن پنج سالگی به بعد برای نوه‌اش بازگو می‌کند. حوادث این داستان براساس واقعیت نوشته شده‌ و مربوط به دوران مبارزات مشروطه‌خواهان است.
مشاهده تمام رمان های مهناز سیدجواد جواهری
مجموعه‌ها