رمان ایرانی

حضور شاهرخ که برای برداشتن موتورش به حیاط آمد سبب شد آسیه خانم از من فاصله بگیرد. شاهرخ موتورش را از حیاط بیرون آورد و آن را روشن کرد. از من خواست سوار شوم. در حالی که اضطراب سراسر وجودم را می‌لرزاند ترک موتورش نشستم. در آخرین لحظه باز هم به او التماس کردم.

البرز
9789644427800
۱۳۹۰
۴۱۴ صفحه
۱۴۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهناز سیدجواد جواهری
شب‌های گراند هتل
شب‌های گراند هتل بعضی می‌گفتند او آدمی گوشه‌گیر و منزوی است که دوست دارد گوشه‌ای خلوت بنشیند و بنویسد. چند نفری هم می‌دانستند کیفش خالی است و چون به سلامت روان او شک کرده بودند به دیگران گفته بودند از لحاظ عقلی مشکل دارد و گاهی دیده‌اند که زیر لب با خودش حرف می‌زند.
از مکتب‌خانه تا مونترآل
از مکتب‌خانه تا مونترآل در این کتاب خاطرات تلخ و شیرین و طنز دختری را می‌خوانید که مسیر ماجراهای زندگی او از شیراز شروع شد و دست تقدیر او را به مونترال کانادا کشاند: دیگر چیزی به عید نمانده و این در حالی بود که بگیر و ببندهای کشف حجاب هم‌چنان ادامه داشت. برای همین هم نوروز آن سال با بی‌رونقی برگزار شد و ...
گل سرخی برای امیتیس
گل سرخی برای امیتیس به راستی کوروش کیست؟ این پرسشی است که مرا به نگارش این کتاب واداشت هردوت، مورخ یونانی نوشته است کوروش سرداری نمونه بوده که تا امروز دنیا سرداریمانند او ندیده است و همه ویژگی‌هایی که باید در یک سردار باشد در وی بود.
معشوقه آخر
معشوقه آخر
مشاهده تمام رمان های مهناز سیدجواد جواهری
مجموعه‌ها