رمان نوجوان

3 ترکه بر دوچرخه (من میمون و پدر)

باغ وحش رفتن یک دردسر بزرگ داشت، آن‌ هم این بود که برای دیدن حیواناتی که من خیلی دوستشان داشتم باید بلیت می‌خریدیم. آن هم دوتا. زندگی این طوری است. هر وقت چیزی را دوست داری باید برای خواستنش بلیت بگیری و بلیت هم بعضی وقت‌ها گران است. اما از آن جایی که هر کاری راهی دارد، بلیت گران هم به جای یک راه دو راه دارد. سه ترکه بر دوچرخه ... را دوست خواهید داشت. چرا؟ عجله نکنید، "برای رسیدن به گنج، اول باید نقشه‌اش را از توی بطری بیرون آورد."

آفرینگان
9789647694438
۱۳۸۸
۷۲ صفحه
۲۷۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ندا کاوسی‌فر
خواب با چشمان باز
خواب با چشمان باز مادرشان فکر می‌کرد تنها باعث و بانی مرگ آدم‌ها خون است. انگشت‌شان که می‌برید، دستمال را با نیرویی که از جایی ناپیدا توی انگشت‌های استخوانی‌اش جمع می‌شد، روی بریدگی آن‌قدر فشار می‌داد تا جیغ‌شان را درمی‌آورد. ایمانی راسخ داشت که همه مردم یا از کم‌خونی می‌میرند یا از پر خونی. می‌گفت بدا، بدا به حال کسی که خونش بوی آسمان ...
مشاهده تمام رمان های ندا کاوسی‌فر
مجموعه‌ها