رمان ایرانی

دسته‌گلی برای ماه زر

رخشنده خاله در حالی که گره به ابروها داده بود به دلتنگی در چوبی حیاط خانه پدر را باز کرد و تو رفت. در با صدای قژ قژ کش‌داری پشت سرش بسته شد. خانه خاموش بود و حیاط زیر آفتاب داشت گرم می‌شد. در انباری را باز کرد. یک غربال علیق برداشت، بیرون رفت. زاغه در انتهای حیاط چسبیده به آخرین اتاق خانه که در اصل پستو بود، قرار داشت. در به محض اینکه صدا کرد و باز شد...

نگاه
9789643515454
۱۳۸۹
۵۵۲ صفحه
۳۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های هادی غلام‌دوست
سفر تنهایی
سفر تنهایی
افسانه‌های گیلان
افسانه‌های گیلان افسانه‌های گیلان مثل افسانه‌های سایر ملل مضمون‌های گوناگونی دارند. نبرد خیر و شر، مرگ و زندگی، ماجراهای کچل، قصه‌های طنز و هجوآمیز،‌ سحر و جادو، جن و پری، حماسی، دینی و اخلاقی، افسانه‌های کودکان و روایت‌های گوناگون از فقر، سادگی آدم‌ها، به شکل‌های گوناگون و گاهی شگفت‌انگیز و خیال‌پردازانه از زبان جانوران، دیوها، انسان‌ها، تلخ و شیرین به وفور در ...
دلواپسی
دلواپسی ... اما، نه، من شفا می‌یابم و تو نجات خواهی یافت! آن وقت خواهی دید که معجزه رخ داده است. مردم تمام لباسم را پاره خواهند کرد و با خود خواهند برد. هر شب به خوابم می‌آید! هر شب که نه، تاکنون یک شب بیشتر به خوابم نیامده، اما حرکاتش چنان پیش چشمم زنده است که خیال می‌کنم همین دیشب ...
مشاهده تمام رمان های هادی غلام‌دوست
مجموعه‌ها