رمان نوجوان

بک (نبرد با شیاطین 4)

هر شب هیولاهای شیطانی به قبایل منطقه حمله می‌کنند، جان مردم را می‌گیرند و آرامش همه را بر هم می‌زنند. بک، دخترک یتیم قبیله با گروهی از جنگجویان همراه می‌شود تا به کمک قبیله‌ای دیگر بروند. اما آنها ندانسته سفری را آغاز می‌کنند که شاید تمام قبایل جهان یا تمام جهان را از هجوم هیولاها نجات دهد.

قدیانی
9789641151531
۱۳۸۶
۳۷۶ صفحه
۱۵۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
دارن شان ۴۶ رمان وی در سه سالگی مدرسه را آغاز کرد، او بسیار نا آرام بود به همین دلیل هیچ مهد کودکی او را قبول نمی‌کرد. در ۶ سالگی با خانواده خود به ایرلند مهاجرت کرد. او پس از گذراندن دوره کالج، دو سال در یک شبکه تلویزیونی به کار پرداخت و پس از آن برای همیشه فقط نوشت. ظهور دارن شان با کتاب Ayuamarca آغاز شد که در سال ۱۹۹۹ به فروش رفت. او در ژانویه ۲۰۰۰ کتابی برای کودکان با نام ...
دیگر رمان‌های دارن شان
قصه‌های سرزمین اشباح (مجموعه سوم)
قصه‌های سرزمین اشباح (مجموعه سوم)
مجتمع زیرزمینی زامبی (زامبی 2)
مجتمع زیرزمینی زامبی (زامبی 2) ماه‌ها از حمله زامبی‌ها به مدرسه بی گذشته که او، ناگهان توی مجتمعی نظامی و زیرزمینی به هوش می‌آید و هیچ‌چیز از اتفاقات چند ماه گذشته به خاطر نمی‌آورد. بعد از حمله گسترده زامبی‌ها، زندگی در انگلستان بسیار سخت شده و مسئولان نظامی پایگاه، خیلی زود بی را مجبور به مبارزه با دیگر زامبی‌ها می‌کنند. اما بی راجع به زامبی‌ها ...
قصه‌های سرزمین اشباح 10 (دریاچه ارواح)
قصه‌های سرزمین اشباح 10 (دریاچه ارواح) دارن شان، شاهزاده اشباح، به دنبال دوستش هارکات از درگاهی جادویی می‌گذرد و به دنیایی ناشناخته و هیولایی قدم می‌گذارد. برای کشف هویت هارکات، آن‌ها باید به دریاچه ارواح بروند و نیمه دیگر وجود آدم کوچولو را در آن آب‌های تیره صید کنند. آیا این سفر بازگشتی دارد؟
دریای خون (حماسه کرپسلی 2)
دریای خون (حماسه کرپسلی 2) لارتن از هیچ چیز مطمئن نبود. اختیارش را به گام‌های خود سپرده بود تا او را به هر سو که می‌خواهند بکشند... ناگهان چادر بزرگ و برافراشته‌ی جادوگر را دید. ایوانا منتظرش بود. او می‌توانست به سردرگمی‌های شبح پایان دهد، می‌توانست او را به جایی برگرداند که به آن تعلق داشت، می‌توانست به او هشدار دهد تا از حادثه‌ای خونبار و ...
قصه‌های سرزمین اشباح 3 (دخمه خونین)
قصه‌های سرزمین اشباح 3 (دخمه خونین) دارن شان پسری است که همه گمان می‌کنند مرده است. اما او دستیار شبحی به نام آقای کرپسلی شده و همراه دوستش، ایورا، به شهر دیگری رفته است. دارن و دوستش با خبر می‌شوند که جسدهای عجیبی در گوشه و کنار شهر کشف شده است، گویی خون همه اجساد را کشیده بودند. آنها تصور می‌کنند که آقای کرپسلی این قربانیان ...
مشاهده تمام رمان های دارن شان
مجموعه‌ها