رمان خارجی

به سوی فانوس دریایی

(To the lighthouse)

بخش نخست رمان تصویری است از دنیای سبز عشق و زیبایی در زمینه طبیعی و فراخور حال. در بخش دوم نیروهای ویران‌گر بر این قلمرو حاصل‌خیز یورش می‌آورند. زمینه این بخش در ارتباط با فصل و تاریخ و ماورای طبیعت است. فضای حاکم فضای شب و زمستان است و ظهور خصم‌های جهانی در وجود اژدها تجسد می‌یابد. بخش سوم حکایت بازگشت اشخاص داستان به دنیای سبز است. آن‌ها تلاش می‌کنند سعادت پیش از جنگ را برقرار سازند. آن‌چه به تلاششان نظم می‌دهد سفر به قصد طلب است که اشخاص داستان برای رسیدن به مقصود ناگزیرند از آب بگذرند. هدف سفر هم عبارت است از رسیدن به برج باروواری که روی صخره سنگی قرار گرفته است و در هنگامه شب و توفان منبع نورافشانی به دنیای اطراف است.

صالح حسینی
نیلوفر
9789644481994
۱۳۸۷
۲۳۸ صفحه
۲۲۲۴ مشاهده
۲ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ویرجینیا وولف
صفحه نویسنده ویرجینیا وولف
۲۰ رمان آدلاین ویرجینیا وولف، بانوی رمان‌نویس، مقاله‌نویس، ناشر، منتقد و فمنیست انگلیسی بود که آثار برجسته‌ای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) به‌رشته تحریر درآورده‌است. یکی از جمله‌های معروف او در کتاب اتاقی از آن خود: یک زن اگر می‌خواهد که داستان نویسی کند، باید حتماً پول و اتاقی از آن خود داشته باشد. او آدلاین ویرجینیا استفن در سال ۱۸۸۲ و در لندن به‌دنیا آمد. مادر او جولیا پرینسپ استفن (به انگلیسی: ...
دیگر رمان‌های ویرجینیا وولف
سال‌ها
سال‌ها
خیابان‌گردی در لندن
خیابان‌گردی در لندن آدلاین ویرجینیا استفن وولف در لندن به دنیا آمد. پدرش سر لسلی استفن نویسنده، منتقد و کوهنورد معروف بود. مادرش را وقتی سه‌ساله بود از دست داد. ویرجینیا از کتابخانه غنی پدر بهره بسیاری برد و از جوانی دیدگاه‌های ادبی خود را که متمایل به شیوه‌های بدیع نویسندگانی چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست بود در مطبوعات به ...
سال‌ها
سال‌ها مارتین به خود گفت اما دیر می‌رسم، چرا که مقابل ماربل آرچ راه تاکسی مسدود شده بود. او به ساعت خود نگاه کرد. تازه هشت و نیم بود. تاکسی دوباره به راه افتاد و او اندیشید ولی هشت و نیم یعنی هشت و چهل و پنج دقیقه. هنگامی که تاکسی به میدان پیچید، اتومبیلی کنار در بود و مردی از ...
لکه‌ای بر دیوار
لکه‌ای بر دیوار آدم می‌تواند جهان دل‌پذیری را در خیال خودش بپروراند. 1 جهان بزرگ آدم، با گل‌های سرخ و آبی در چمن‌زاران وسیع.
بانو در آینه
بانو در آینه شاید در اواسط ژانویه امسال بود که برای اولین بار سر بلند کردم ولکه روی دیوار را دیدم. برای این‌که بتوانم تاریخش را مشخص کنم باید آن‌چه رادیدم به خاطر بیاورم. شاید کودکی آن را ساخته باشد. لکه‌ای بود گرد و کوچک، سیاه روی دیوار سفید، که بالای پیش‌بخاری قرار داشت.
مشاهده تمام رمان های ویرجینیا وولف
مجموعه‌ها