مردی پر از ماهی گلی و 8 داستان دیگر
از کدام شهر آمدی؟
مشهد
روی کارت مینویسد: «آهو» و زیر آن امضایی میزند و کارت را به دستم میدهد. اتوبوس منتظر من و دو دختر دیگر است. در صندلی جاگیر میشوم و لبخند میزنم.
دیدی که شد مادر، پیدایش میکنم. با همان یک نشانه.
کاغذی از کیفم بیرون میآورم. از کنار تاخوردگی جملهای پیداست: «... که ضامن شد تا ...
مرگ تاثیرگذار
فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
مرگ همین دور و برهاست (مجموعه 10 داستان پلیسی جنایی)
... در شرایط عادی من تمام کارهایی را که سر راهم قرار میگرفت، سبک سنگین میکردم و تنها آنهایی را که آشکارا از من میخواستند دزدی بکنم یا آدم بکشم، رد میکردم. در خط کاری من آدمها کشته میشدند و من به این مساله عادت کرده بودم اما خودم برای پول درآوردن این کار را نمیکردم...
بهترین داستانهای جهان 2 (قرنهای نوزدهم و بیستم) دوران طلایی بخش اول
شما در این مجموعه با چهار دوره داستاننویسی در قرنهای نوزده و بیستم میلادی آشنا خواهید شد: دوره سنتگرایان که از اوایل قرن نوزدهم آغاز میشود؛ دوران طلایی که دربرگیرنده میانه و انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است؛ و سنتگرایان که دو دوره مدرنیسم و پست مدرنیسم را در قرن بیستم به خود اختصاص دادهاند. آشنایی با 103 ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...