در شبی شفاف و پرستاره اگر به دوردستهای آسمان خیره شوی و مدتی ذهنت را متمرکز یافتنش کنی، عاقبت ستاره کوچک و درخشانی چشمک میزند که: من اینجا هستم. اگر توانستی آن ستاره را به وضوح بینی، شک نکن که او را یافتهای. آنوقت کافی است که صبور باشی و منتظر بمانی. در شبی یا روزی، یا لحظهای که اصلا انتظارش را نداری، جوری که تصورش را هم نکردهای او از راه خواهد رسید. با محبت و صداقت در چشمت نگاه خواهد کرد و نگاهش در نگاه متحیر تو گره خواهد خورد. بیتردید او را از نگاهش و از بالا رفتن ضربان قلب خودت خواهی شناخت. آنوقت دنیا مال تو خواهد شد. شادی که جای خود دارد، حتی رنج کشیدن هم مزه دیگری خواهد یافت.