سبکترین مارلبروی هستی (مجموعه داستان کوتاه)
.... از جیب کت چارخانهای که پوشیده، یک بسته بیرون میآورد و میگذارد روی میز. روبان بنفش کمرنگ روی کاغذ کاهی .... شراره جیغ کوتاهی میزند و دستش را به سمت هدیه میبرد؛ دستش را توی هوا میگیرد و فشار میدهد و فشار میدهد. گرما تا زیر پوست دستش نفوذ میکند. با دست شراره گره روبان را باز میکند و ...