۵۵ رمان
لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگترین شخصیتهای تاریخ روسیه است. رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. لئو نیکلایوویچ تولستوی بهحدی در کشورش مشهور ...
داستانهای برگزیده یا شاهکارهای کوتاه تولستوی
پس از آنکه مدتی راه را طی کردند، از کوهی به کوه دیگر بالا رفته، بعد سرازیر شدند و از رودخانه گذشتند و به جاده صاف و همواری رسیدند. ژیلین مایل بود آن راههایی که پشت سر میگذارند با علامتی برای خود مشخص سازد، لیکن خونهای لخته شده در برابر دیدگانش مانع این کار میشد و از طرف دیگر هم ...
آناکارنینا
داستان از جایی شروع میشود که زن و شوهری به نامهای استپان و داریا با هم اختلاف دارند. آناکارنینا خواهر استپان است و از سنپترزبورگ به مسکو، خانه برادرش، میآید و اختلاف زن و شوهر را حل میکند. اما حضور او در مسکو باعث به وجود آمدن ماجراهای اصلی رمان میشود و آناکارنینا را به مسیری دیگر میکشاند...
آناکارنینا 1 (2 جلدی)
الکسی الکساندرویچ با خود گفت: بنابراین، مسائل مربوط به احساسات او و از این قبیل مربوط به وجدان اوست که من حق دخالت در آن را ندارم. وظیفه من به روشنی مشخص است. من رئیس خانوادهام و باید او را هدایت کنم و از این لحاظ تا اندازهای مسئوولم، وظیفه دارم خطری را که مشاهده میکنم به او نشان دهم، ...
از جناب غول چه خبر
دوران جوانی تولستوی، آنچنان که لازمه آن دوران است، به بیقراری و سرگردانی گذشت. سرخوردگی از تحصیلات آکادمیک و ترک دانشگاه، بازگشت به املاک اجدادی و تلاش برای بهبود اوضاع رعیت، ناامیدی و سفر به مسکو، ثبت نام در ارتش و حضور در جبهه نبرد، هر چه بیشتر لئوی جوان و سرگشته را به تامل در ذات هستی واداشت. به ...
بار دانش
خرافات جدید داره بیرحمانه جای اون خرافات قدیمی مثل طلسم و جادو و جنبلو می گیره... دقت که میکنی میبینی هیچ توفیری با خرافات قدیمی نداره. آخه مگه ممکنه روح مرده حرف بزنه یا گیتار بزنه؟ مردمو هالو گیر آوردهن یا خودشونو؟! مدیوم شدن سیمون هم که دیگه از اون قصههاس. این آلبوم جلسات احضار روحشونه. خب آخه مگه میشه ...