مادر انگشتهایش را روی گونههای او سر میداد تا میرسید به زیر چانهاش. صورت او را بالا میگرفت طوری که چشم در چشم هم میشدند. وقتی مردم باهات حرف میزنن، از نگاه کردن توی چشمشون نترس، باشه؟
بن صاف توی چشمهای مادر نگاه میکرد و گفت: «باشه.»
اختراع هوگو کابره (سینما رمان)
«تماشای فیلم روی کاغذ»
هوگو پسرکی یتیم است که میان دیوارههای ایستگاه شلوغی در پاریس زندگی میکند. عموی سنگدلش او را تنها گذاشته و او به علتی، باید از دیدها مخفی بماند. اما انگار دنیای او مثل چرخدنده ساعتهایی که از آنها مواظبت میکند با زندگی دختری کتابخوان و عجیب و پیرمردی بداخلاق در ارتباط است. پیرمرد، مچ او را موقع ...