وانسا دختر عجیب و غریبی است، فقط لباس فوتبال میپوشد و دلش می خواهد اولین زنی باشد که در تیم ملی مردان بازی میکند. تیم فوتبال دختران هم بدجوری روی اعصابش راه میرود، اگر با آنها بماند، باید فاتحه برد را برای همیشه بخواند. در همین حیص و بیص به شهر دیگری نقل مکان میکنند و وانسا روحش هم خبر ندارد که پدرش اسمش را توی تیم پسران نوشته است. تیم پسران سرتق.