رمان خارجی

کمینگاه خطر

(Peril at end house)

آگاتا کریستی برای همه علاقه‌مندان داستان‌های پلیسی نامی است آشنا. او شهرتش را مدیون حدود صد رمان و داستان‌ پلیسی است که در رده رمان‌های موسوم به قاتل کیه قرار می‌گیرند. در این کتاب پرحادثه حلال معما هرکول پوآرو (کارآگاه) است. او یکی از معروفترین کارآگاهان داستان پلیسی انگلیسی است. پوآروی بلژیکی پس از تجاوز آلمان به وطنش در سال 1914 مجبور شد به انگلستان فرار کند. پس از پایان خدمت پرافتخارش در اداره پلیس، در سال 1904 بازنشسته شد. پس از جنگ در انگلستان ماند و کار‌آگاه خصوصی شد. هرچند پو‌آرو ظاهرا شخصیت مضحکی است، قدرت استدلالش غوغا می‌کند و نیرو و اعتقاد راسخش به تواناییش وامی‌داردش تا بگوید که تنها کار‌آگاهی در همه دنیاست که می‌تواند معمایش را حل کند.

طرح نو
9789647134323
۱۳۸۹
۲۲۴ صفحه
۱۳۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
پس از تشییع جنازه
پس از تشییع جنازه خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
راز قطار آبی
راز قطار آبی خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده داستان‌های پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستان‌های او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذله‌گوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.
در هتل برترام
در هتل برترام نه تعجب نکردم. اصلا تعجب نداشت. تو این هتل اتفاقات عجیبی می‌افتاد که با هم جور در نمی‌آمد. همه چیز خوب و عالی بود. خوب و عالی که نمی توانست حقیقت داشته باشد. امیدوارم منظورم را بفهمید. به قول اهالی تئاتر، نمایش خیلی خوبی بود. ولی نمایش بود. واقعیت نداشت.
لیستردیل (داستان‌های کوتاه آگاتا کریستی) مجموعه داستان
لیستردیل (داستان‌های کوتاه آگاتا کریستی) مجموعه داستان ادوارد دستش را بیشتر داخل جیب روکش اتومبیل فرو برد تا شال‌گردنش را بردارد. دقیقه‌ای بعد قیافه‌اش مثل کسی شده بود که عقلش را از دست داده. شی‌ء زبری در دستان او قرار داشت؛ چیزی که از انگشتانش آویزان شده و همچون شعله آتش در زیر نور مهتاب می‌درخشید، چیزی نبود جز یک گردنبند الماس... اما چه کسی آن را ...
ماجرای پودینگ کریسمس (ماجرای هرکول پوآرو)
ماجرای پودینگ کریسمس (ماجرای هرکول پوآرو) به محض این‌ که سمت تختخواب چهار تیرکی رفت متوجه نامه‌ای شد که روی بالشتش قرار داشت. بر روی آن با دست خطی کج و کوله که نشان می‌داد دست نویسنده آن لرزان بوده با حروف بزرگ نوشته شده یود: از پودینگ آلوچه نخور. یک نفر آرزوی سلامتی‌ات است... هرکول پوآرو به نوشته روی کاغذ خیره شد و در حالی ...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها