رمان خارجی

13 معما

(The thirteen problems)

مجموعه‌ای از سیزده معمای حل نشده به دست کاراگاهان جنایی پلیس که خانم مارپل با هوش و ذکاوتی سرشار این معماها را حل می‌کند. کلوپ سه‌شنبه شب‌ها، محراب آستارته، شمش‌های طلا، پیاده‌رو خونین، ندیمه، گیاه مرگ و... از این مجموعه هستند.

مهوش عزیزی
هرمس
9789643635954
۱۳۸۸
۲۵۶ صفحه
۳۰۳۶ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
شرکای جرم
شرکای جرم خانم برسفورد روی نیمکت تکانی به خودش داد و با ناراحتی از پنجره آپارتمان نگاهی به بیرون انداخت. چشم‌انداز وسیعی نبود، فقط چند آپارتمان دیگر در آن طرف خیابان دیده می‌شد. آهی کشید و بعد دهن‌دره کرد و گفت: کاش اتفاقی بیفتد. همسرش نگاهی سرزنش‌باری بهش کرد و گفت:مراقب باش، تاپنس. این علاقه شدیدت به هیجان مرا می‌ترساند...
موج‌سواری
موج‌سواری در زندگی هر آدمیزادی موجی است، که اگر آن را موقع مد دریابد و بر آن سوار شود قرین مکنت و نیک‌بختی می‌شود ولی اگر از آن غفلت کند در سفر زندگی اسیر گرداب نکبت و شوربختی خواهد شد. همه ما در چنین دریای پهناوری شناوریم، پس باید به موقع آن موج را بشناسیم و بر آن سوار شویم وگرنه ...
قتل در زمین گلف
قتل در زمین گلف آگاتا کریستی (1976-1890) را در سراسر جهان به عنوان ملکه جنایت می‌شناسند. هفتاد و شش رمان پلیسی وی به یکصد زبان ترجمه شده است. خانم کریستی بعد از جنگ جهانی اول نوشتن را با خلق هرکول پوآرو آغاز کرد. او بعد از شرلوک هلمز مشهورترین کاراگاه افسانه‌ای دنیاست.پوآرو، مارپل، ودیگر کاراگاهان این نویسنده بزرگ، بارها بر پرده سینما ظاهر ...
گرگ در لباس میش
گرگ در لباس میش با سرعت رفتم. رسیدم جلو در، ولی قبل از اینکه برسم از سرعتم کم کردم که بتوانم نگاه کنم، بدون اینکه کسی متوجه شود. رسیدم. در بسته نبود. نیمه‌باز بود. آرام هلش دادم و بازش کردم. نگاهی به اطراف کردم و دیدم... دیدم آنجاست. به صورت به زمین افتاده. مرده... تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد.
آواز قو
آواز قو خانم وینسنت مشغول جمع زدن اعداد و ارقام بود. یکی دو بار آه کشید و دست بر پیشانی دردناکش گذاشت. از قدیم از حساب متنفر بود. ولی حالا مجبور بود این کار را انجام بدهد. مجبور بود پشت سر هم خرده‌حساب‌ها و خرج‌های کوچک را با هم جمع بزند و حاصل این جمع‌ها هم همیشه متحیرش می‌کرد و زنگ خطر ...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها