رمان ایرانی

مهربانو

عاشق شدن را طبیعت به ما آموخت اما عاشق ماندن را نیاموختیم. عمرمان در دل بستن و دل کندن گذشت و پیر شدیم در هروله میان عشق و نفرت و نفهمیدیم آن که باید نو می‌شد خود ما بودیم... عشق مجهول پیچیده‌ای نبود، ما رمز و راز و شیوه دلبستگی را نمی‌دانستیم. رمان مهربانو روایت ساده همین رمز و رازهاست. همان شیوه مهرپروری که سر پنهان بقای دل‌بستگی‌هاست. خواندن کتاب مهربانو هزار راه تازه و هزار رمز نگشوده است پیش روی همه کسانی که در عشق به دنبال جاودانگی‌اند و یا آنان که مدام دل می‌بندند و می‌شکنند و نمی‌دانند که چرا اسیر این دور باطلند!

9789642364251
۱۳۹۱
۵۹۲ صفحه
۳۷۶۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهرنوش صفایی
عشق ورژن 2015
عشق ورژن 2015 مانا چند قدم به عقب برداشت و متحیر و سردرگم دوباره گوشه تخت نشست. شاید این فلش همان فلشی بود که افسانه نقشه‌های طراحی شده‌اش را در آن می‌ریخت، شاید هم این همان رزومه‌ای بود که از افسانه یک برند مشهور ساخته بود.
سایه‌ای بر بالین
سایه‌ای بر بالین زن جوان بیوه‌ای، ناخواسته گرفتار رابطة مبهمی می‌شود که تمام زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار می‌دهد و از او که خود یک روان‌شناس و مشاور زبده است، یک زن افسردة سرخورده می‌سازد. رمان حاضر حکایت تمام زنان و دخترانی است که به طمع ثروت و شهرت و رفاه مادی وارد زندگی مردانی می‌شوند که دارای همسر و خانواده هستند؛ حکایت ...
از عشق تا دیوانگی راهی نیست
از عشق تا دیوانگی راهی نیست از عشق تا دیوانگی راهی نیست، این را زمانی فهمیدم که به عشق تو تا مرز دیوانکی یک نفس دویدم. بی‌نهایت راه پیش پایم بود. اما من به هوای تو پا به سخت ترین جاده زندگی گذاشتم. شکوه‌ای نیست و گله‌ای، که هنوز هم فکر می‌کنم وقتی عاشق نیستم شکلی از فاجعه‌ام...
ارتباط نامربوط
ارتباط نامربوط تو...،،، هوای آلوده تهرانی. که حتی یک نفس. که حتی برای یک نفس. از ریه‌ام جدا نمی‌شوی! خون من، پر شده از تو. سلول به سلول تنم را درنوردیده‌ای. عشق من... هوای تو... هوای آلوده تهران است در تن من. کجاست اکسیژن؟؟!! کجاست یک نفس بدون تو؟؟!!...
مشاهده تمام رمان های مهرنوش صفایی
مجموعه‌ها