رمان ایرانی

عشق ورژن 2015

مانا چند قدم به عقب برداشت و متحیر و سردرگم دوباره گوشه تخت نشست. شاید این فلش همان فلشی بود که افسانه نقشه‌های طراحی شده‌اش را در آن می‌ریخت، شاید هم این همان رزومه‌ای بود که از افسانه یک برند مشهور ساخته بود.

نشر علی
9789641931935
۱۳۹۴
۲۶۴ صفحه
۷۹۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهرنوش صفایی
از عشق تا دیوانگی راهی نیست
از عشق تا دیوانگی راهی نیست از عشق تا دیوانگی راهی نیست، این را زمانی فهمیدم که به عشق تو تا مرز دیوانکی یک نفس دویدم. بی‌نهایت راه پیش پایم بود. اما من به هوای تو پا به سخت ترین جاده زندگی گذاشتم. شکوه‌ای نیست و گله‌ای، که هنوز هم فکر می‌کنم وقتی عاشق نیستم شکلی از فاجعه‌ام...
جایی بالاتر از رنجیدن
جایی بالاتر از رنجیدن میان جمعیت این همه آدم و در میان هجوم نگاه و خنده و حرف گاهی من فکر می‌کنم روی زمین خدا هیچ کس نیست. کاش بودی و می‌دیدی که دنیای من بی تو چقدر از زندگی خالیست.
مهربانو
مهربانو عاشق شدن را طبیعت به ما آموخت اما عاشق ماندن را نیاموختیم. عمرمان در دل بستن و دل کندن گذشت و پیر شدیم در هروله میان عشق و نفرت و نفهمیدیم آن که باید نو می‌شد خود ما بودیم... عشق مجهول پیچیده‌ای نبود، ما رمز و راز و شیوه دلبستگی را نمی‌دانستیم. رمان مهربانو روایت ساده همین رمز و رازهاست. ...
شام شوکران
شام شوکران چه شب‌هایی که خوابیدم و خواب فرداهایی را دیدم، که نیامدند، از چه روزهایی گذشتیم به بهای روزهایی که هرگز از راه نرسیدند... چقدر غصه خوردیم برای اندوه‌‌هایی که هرگز از راه نرسیدند و چقدر شادی کردیم برای لحظه‌هایی که هرگز ندیدیمشان. این عادت ما آدم‌هاست، از دست دادن فرصت‌هایی که حالا در دست ماست و قربانی کردنشان به بهای ...
سقوط از خویش
سقوط از خویش سقوط از خویش!! من از سقوط می‌ترسم... من از تمام روزهایی که پیش روی تو می‌ایستم، بی‌آنکه نگاه مهربانت مرا نوازش کنند؛ من از دست‌هایت که مدت‌هاست سرد است و با اکراه به سمتم دراز می‌شود؛ من از آشفتگی و سردرگمی‌ای که در پس هر دیدار گریبانت را می‌گیرد، می‌ترسم. من از تمام آدم‌هایی که تظاهر می‌کنند عاشق تواند... من ...
مشاهده تمام رمان های مهرنوش صفایی
مجموعه‌ها