رمان ایرانی

رز مرا نگه دار

اگر عشق نبود، هیچ ستاره‌ای میل به آمدن توی آسمون رو نداشت. ماه نمی‌تونست برای یه شبم که شده توی زندون تاریک شب طاقت بیاره. چه برسه به این که هر شب عاشقانه سرش رو روی شونه زندانبان ابدی‌اش شب بذاره. هیچ ابری به هم آغوشی ابر دیگه نمی‌رفت، در نتیجه بارونم نبود. هیچ گلی حاضر نمی‌شه عشق کسی رو سر کوچه رسوایی بذاره! به جز شاخه گل رزی که توی حیاط خونه عرفان رویید.

آموت
9786005941838
۱۳۹۱
۲۵۶ صفحه
۳۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های پری نرگسی
آسمان قلب لائورا
آسمان قلب لائورا ونیز و آنچه در ایتالیا می‌نامندش، ونتسیا، عروس شهرهای دنیاست. اکنون می‌روم میدان سن‌مارکو. قایق‌ران همچنان پارو می‌زند. دو قایق از ما سبقت می‌گیرند. توی راه میدان سن‌مارکو به عمه گیتی فکر می‌کنم. هردویمان منتظر کسی هستیم که به زندگی‌‌مان بیاید. عمه گیتی خیلی حرفی درباره او نمی‌زند اما من، جالب است بدانید که هنوز نمی‌دانم او چه شکلی است ...
مشاهده تمام رمان های پری نرگسی
مجموعه‌ها