داستان قدرت و جلال عبارت است از داستان کشیشی در مکزیک انقلابی که هم به خاطر کشیش بودنش تحت تعقیب است، هم به خاطر اعتیادش به الکل، زیرا انقلابیون با مصرف و قاچاق مشروبات الکلی هم به شدت مبارزه میکنند. کشیش، کشیشی که کلیساپسند باشد نیست، زیرا پنهانی ازدواج کرده است و یک فرزند از این ازدواج غیررسمی و مغضوب کلیسا دارد که هنگامهی ترس و تعقیب نمیگذارد که پدرانه دستی به سر این فرزند بدبخت و بدسرنوشت بکشد. ایمان کشیش شکسته - بسته است. اما با همه بدبختیها هرگز بیایمان نمیشود و چه بسیار مخفیانه مراسم مذهبی برای تودههای مردم را، که دردسرهای ایمان طبیعیشان را از آرمانهای انقلاب خشن و مصنوعی بیشتر دوست دارند، اجرا میکند. کشیش مفلوک هم باید از ماموران مسلح دولت که قدمبهقدم و سایه به سایه در تعقیب او هستند و برای دستگیری یا سر او جایزه تعیین کردهاند، بگریزد، هم با هر فلاکتی که هست مشروب پیدا کند و هم از وظایف کشیشیاش غافل نباشد، و هم در میان این همه مهلکه، ایمانش را که بدل به سیری بیسلوک شده است، مواظبت کند. سرانجام یک انسان شریر- که گرین طبعا اصراری در هر چه شریرتر تصویر کردن او ندارد - به طمع دریافت جایزه یهوداوار، این مسیح مکرر مصلوب را به ماموران دولت انقلابی تحویل میدهد و تیربارانش میکنند.