رمان خارجی

عشق طنز مشق طنز (خاطره دوران بلوغ 1 ایرانی در آمریکا)

(Funny in farsi)

هفت ساله بودم که همراه پدر و مادر و برادر چهارده ساله‌ام، فرشید، از آبادان در ایران به شهر «ویتی یر» کالیفرنیا رفتم. برادر بزرگترم، فرید، را یک سال قبل به فیلادلفیا فرستاده بودند تا در آنجا به دبیرستان برود. او هم مثل اغلب جوان‌های ایرانی همیشه آرزو داشت در کالجی در خارج از کشور حضور پیدا کند و به رغم اشک‌های مادرم ما را ترک کرد تا با عمو و زن آمریکایی‌اش زندگی کند. من هم مثل مادر از رفتن او غمگین شدم، ولی وقتی اولین سوغاتی را برای من فرستاد، غم و قصه‌ام را پاک، فراموش کردم، زیرا فکر و ذکرم این بود که بودن برادر در قاره‌ای دیگر یعنی برخورداری از یک عروسک باربی کامل با کیف حمل، چهار دست لباس، یک بارانی و یک چتر کوچک.

هاشمی
9789647199278
۱۳۹۱
۲۶۴ صفحه
۱۶۹۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فیروزه جزایری دوما
صفحه نویسنده فیروزه جزایری دوما
۸ رمان فیروزه جزایری دوما، نویسنده ایرانی آمریکایی است. فیروزه جزایری، در سال ۱۳۴۴ در شهر آبادان به دنیا آمد. زمانی که وی ۷ ساله بود، به همراه خانواده از طرف شرکت نفت ایران که پدرش در آن به عنوان مهندس کار می‌کرد، به شهر ویتی‌یر در کالیفرنیا رفت. پس از دو سال زندگی در آمریکا به ایران بازگشت و در اهواز و تهران به‌سر برد. دو سال بعد، دوباره خانوادهٔ وی به آمریکا برگشتند و ابتدا در ویتی‌یر و سپس در نیوپورت‌بیچ ...
دیگر رمان‌های فیروزه جزایری دوما
بامزه در فارسی (متن کامل)
بامزه در فارسی (متن کامل) هفت ساله بودم که همراه پدر و مادر و برادر چهارده ساله‌ام، فرشید، از آبادان در ایران به شهر «ویتی یر» کالیفرنیا رفتم. برادر بزرگترم، فرید، را یک سال قبل به فیلادلفیا فرستاده بودند تا در آنجا به دبیرستان برود. او هم مثل اغلب جوان‌های ایرانی همیشه آرزو داشت در کالجی در خارج از کشور حضور پیدا کند و به ...
لبخند بی‌لهجه
لبخند بی‌لهجه این داستان درست مثل داستان‌های دیگر این نویسنده جذاب و سرگرم کننده می‌‌باشد. داستان‌های خانوادگی استثنایی که با شوخ‌طبعی طنزآمیز عاری از هرگونه احساساتی گر گفته شده است. این کتاب ما را به درک این‌که آمریکایی بودن یعنی چه نزدیک‌تر می‌کند.
خنده لهجه‌ندار
خنده لهجه‌ندار آن قسمت‌هایی از زندگی ما که عوض شدند آن‌هایی نبودند که خودمان انتظار داشتیم. از کجا می‌دانستیم یک روز ساق‌بند پا می‌کنیم و می‌رویم کلاس اروبیک؟ می‌دانستیم بچه‌های خانواده همگی دانشگاهی می‌شوند ولی از کجا خبر داشتیم زبان فارسی خودمان را تا حدی فراموش می‌کنیم و به جایش مقداری اسپانیایی یاد می‌گیریم؟ چیزی که ما می‌خواستیم رفاه و آسایش زندگی ...
خندیدن بدون لهجه
خندیدن بدون لهجه این داستان درست مثل داستان‌های دیگر این نویسنده جذاب و سرگرم کننده می‌‌باشد. داستان‌های خانوادگی استثنایی که با شوخ‌طبعی طنزآمیز عاری از هرگونه احساساتی گر گفته شده است. این کتاب ما را به درک این‌که آمریکایی بودن یعنی چه نزدیک‌تر می‌کند.
مشاهده تمام رمان های فیروزه جزایری دوما
مجموعه‌ها