رمان خارجی

صمیمیت

(Intimacy)

می‌گوید چشم‌هام خیلی وقت پیش باز شدند، اما دیگه خیلی دیر بود. یک بار شانس تو چنگم بود اما از کف دادمش. حتی یک مدتی فکر می‌کردم بر می‌گردی. چرا هم‌چو فکری کردم؟ حتما عقل را از دست داده بودم. حالا هم اشک تو چشمام جمع شده، اما گریه نمی‌کنم که تو کیف نکنی...

تجربه
9789646481657
۱۳۸۷
۲۴ صفحه
۸۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
ریموند کارور
صفحه نویسنده ریموند کارور
۱۰ رمان ریموند کِلِوی کاروِر جونیور نویسندهٔ داستان‌های کوتاه و شاعر آمریکایی بود. او یکی از نویسندگان مطرح قرن بیستم و هم‌چنین یکی از کسانی شمرده می‌شود که موجب تجدید حیات داستان کوتاه در دههٔ ۱۹۸۰ شده‌اند.
دیگر رمان‌های ریموند کارور
وقتی از عشق حرف می‌زنیم
وقتی از عشق حرف می‌زنیم ریموند کارور داستان‌نویس معاصر آمریکایی که در ایران و در نزد اهل ادب چهره ای شناخته شده است در داستان‌های خود همواره با نگاهی ریزبین و جزئی‌نگر به محیط اطراف و اجتماع پیرامون خویش نظر می‌کند. مجموعه حاضر تعدادی از مهم‌ترین داستان‌های این نویسنده را دربر می‌گیرد.
فیل (داستان کوتاه)
فیل (داستان کوتاه) پرنده‌ها صدا می‌کردند و چند اتومبیل توی بزرگراه از کنارم گذشتند. با خود گفتم برادر، امیدوارم تو هم خوش‌بخت باشی. امیدوارم بخت تو هم بگوید. وقتی گفت، طلب مرا هم فراموش نکن. به زن سابق‌ام هم فکر کردم، زنی که زمانی بی‌نهایت او را دوست داشتم. او زنده بود و، تا آنجا که دورادور از او خبر داشتم، حالش خوب ...
پرها (داستان کوتاه)
پرها (داستان کوتاه) رفیق کاری‌ام، باد، فران و من را به شام دعوت کرد. زنش را ندیده بودم، او هم فران را ندیده بود. از این نظر عین هم بودیم. اما باد و من دوست بودیم. و می‌دانستم که در خانه باد بچه کوچولوئی هم هست. آن موقعی که باد ما را به شام دعوت کرد، بچه احتمالا هفت ـ هشت ماهه بود. ...
کلیسای جامع
کلیسای جامع آمریکای کارور آمریکای استیصال است. فرو رفته در غباری از درد و سرخوردگی. دنیایی که کارور خلق می‌کند دنیای آدم‌هایی است که رویاهای‌شان را از دست داده‌اند. با خواندن هر داستان کارور گویی پا به خیابانی گذاشته‌ایم به ظاهر آشنای آشنا، اما کمی پیش‌تر که می‌رویم احساس می‌کنیم سر هر پیچی خطری در کمین است، یا زمین زیر پایمان حالاست که به ...
در سانفرانسیسکو چه می‌کنی (داستان کوتاه)
در سانفرانسیسکو چه می‌کنی (داستان کوتاه) این ماجرا ربطی به من ندارد. مربوط به زن و شوهر جوانی است با سه تا بچه که اوایل تابستان گذشته اسباب‌کشی کردند و آمدند توی یکی از خانه‌های منطقه کار من. موضوعی که باعث شد دوباره به فکر آن‌ها بیفتم عکسی بود از مرد جوانی که یک‌شنبه‌ی گذشته توی روزنامه چاپ شده بود. طرف به خاطر این‌که توی سانفرانسیسکو ...
مشاهده تمام رمان های ریموند کارور
مجموعه‌ها