مجموعه داستان داخلی

یاد داستان‌های دل‌انگیز دبستان

یادش بخیر، زنگ کلاس را که می‌زدند، صف می‌کشیدیم، ناظم با همان چوب، یا خط‌کش رعب‌انگیز و اخم ساختگی‌اش، ما را به سمت کلاس هدایت می‌کرد ما می‌دانستیم، هیچ اخم و خشمی در مدرسه ماندگار نیست. میز و نیمکت را دوست داشتیم، کتاب فارسی را بیشتر و داستان‌هایش را که صمیمی و مانوس و شادتر بود. بوی کلاس و تخته سیاه و میز و نیمک و کتاب، حس گنگ و ناشناخته‌ای از نگرانی و دلشوره داشت با رگه‌هایی از خواستن و ماندن، نمره بیست تاج افتخاری می‌شد بر تارکمان که گردنمان را برافراشته‌تر می‌کرد و قدمان را بلندتر.

بهجت
9789642763894
۱۳۹۱
۴۵۸ صفحه
۵۵۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های اکبر قره‌داغی
هول حادثه نه حول فاجعه
هول حادثه نه حول فاجعه عشق و علاقه‌اش شده بود شب، از روز خوشش نمی‌آمد، در روز همه چیز عریان بود، حتی نگاه‌ها، در روز ازدحام و هیاهو بود، مردم داد می‌زدند، شلوغ می‌کردند، با هم دعوا می‌کردند، سر و صدا راه می‌انداختند، به هم تنه می‌زدند، دروغ می‌گفتند، ولی شب سکوت بود و آرامش، مثل این بود که بدی‌ها و زشتی‌ها سر و صداها، ...
مشاهده تمام رمان های اکبر قره‌داغی
مجموعه‌ها