رمان خارجی

خزان خودکامه

خزان خود کامه رمانی است از گابریاگارسیا مارکز که درباره ژنرال پیری است که بین 107 و 232 سال دارد و 5هزار بچه نامشوع به دنیا آورده است.دیکتاتوری شکاک و هذیان‌گو که بر کشور استوایی کوچکی در منطقه کارائیب فرمان می‌راند و تن تنهایش را در کاخ فرسوده‌ای آلوده به تاپاله و فضله حیوانات به این سو و آن سو می‌کشد.این رمان که هجو‌نامه‌ای تلخای ز زندگی دیکتاتور‌های آمریکا جنوبی است،سبک نگارش خاصی دارد.و باهمه آثار گابریل گارسیا‌مارکز فرق دارد متن بدون جدا کردن پاراگرف‌ها از یکدیگر و تقریبابدون فواصل لازم دنبال می‌شود.جمله‌های طولانی گاه تا یک فصل فقط با ویرگول از هم جداشده‌اند.

ثالث
9789643806620
۱۳۹۱
۳۰۴ صفحه
۱۹۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
گابریل گارسیا مارکز
صفحه نویسنده گابریل گارسیا مارکز
۸۰ رمان گابریل خوزه گارسیا مارکِز رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کند. او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه ال‌اسپکتادور ...
دیگر رمان‌های گابریل گارسیا مارکز
سرهنگ کسی ندارد برایش نامه بنویسد
سرهنگ کسی ندارد برایش نامه بنویسد ... حالا آن پزشک جوان در پاکت محتوی روزنامه‌ها را گشوده و شروع به خواندن تیتر درشت آن کرد و سرهنگ نیز چشم از آن قفسه مربوطه برنمی‌داشت و منتظر بود ببیند که مامور پست کی مقابل آن‌ها می‌ایستد، اما پستچی این کار را نکرد، دکتر نیز خواندن روزنامه را قطع کرده و به سرهنگ و بعد به آن مامور ...
ژنرال در هزارتوی خودش
ژنرال در هزارتوی خودش ... خوزه پالاسیوس این موضوع را به خاطر نداشت. اما هرگز آن شب باشکوه هشتم ماه فوریه هزار و هشتصد و بیست و شش را فراموش نمی‌کرد. زیرا صبح روز بعد یک مراسم استقبال شاهانه در آن شهر از آن‌ها به عمل آورده بودند. ژنرال هم در پاسخ آن همه محبت، جمله‌ای را گفته بود که از آن به بعد ...
عشق در زمان وبا
عشق در زمان وبا اندیشه‌های مارکز به گونه‌ای است که هرگز کسی جز خود او، نمی‌تواند در ذهن بپروراند و این از شگفتی‌های روزگار به حساب می‌آید که انسانی بتواند مطالبی را به تصویر بکشد که خوانندگان آثارش را به شگفتی و تحسین وادار سازد. به همین کتاب عشق سال‌های وبا استناد می‌کنیم. چگونه به ذهن کسی خطور می‌‌کند که بتوان شخصیت به ظاهر ...
زنی که هر روز راس ساعت 6 صبح می‌آمد
زنی که هر روز راس ساعت 6 صبح می‌آمد در خروجی متحرک گشوده شد. در آن ساعت از روز، هیچ‌کس به رستوران خوزه نمی‌آمد. چند لحظه پیش، ساعت دیواری شش ضربه نواخته بود. صاحب رستوران می‌دانست قبل از ساعت شش و نیم صبح، هیچ‌کدام از مشتری‌های دایمی او نمی‌آیند. دقیقا چند دقیقه‌ای به شش صبح مانده بود که زنی طبق عادت هر روز صبحش به آن‌جا داخل شد و ...
شخصیت‌های گمشده
شخصیت‌های گمشده
مشاهده تمام رمان های گابریل گارسیا مارکز
مجموعه‌ها