مثل یک قانون نانوشته میماند؛ مثل یک قاعده برای زندگی: همه میدانند و هیچکس بر زبان نمیآورد. یک روز کسی را عاشقانه دوست داری... و روز بعد تنهایی! به همین سادگی، همه چیز تمام شده است. او رفته و میهمانی با هم بودن پایان یافته است و تو یکباره و بیخبر، به حال خود رها میشوی. اگرچه این رفتن در پس خود دلیلی دارد ولی مگر دل عاشق را دلیل و منطق مجاب میکند؟ پس قبول کن و بپذیر این قاعده را که نه تو و نه هیچکس دیگر را یارای تغییرش نیست. همیشه آنکه دوستداشتنیتر است زودتر از دیگران تنهایت میگذارد حتی اگر نیمه گمشدهات باشد!