به قصههایی که درباره خیابان ترس میگویند گوش نکنید. آیا ترجیح نمیدهید خودتان به کشف آن بروید... و ببینید آیا وحشتهای مخوف و اسرار غیر قابل پیشبینی آن واقعیت دارند یا نه؟ شما که نمیترسید، اینطور نیست؟
۹۳ رمان
استاین میگوید:" وظیفهٔ بزرگی دارد و آن سیخ کردن مو بر اندام بچه هاست" کتابهای او با فروش بیش از ۲۵۰ نسخه در سطح جهان او را به پر فروشترین نویسندهٔ کودک تبدیل کردهاست . او هم اکنون همراه همسرش جین(jane)و پسرش مت (matt)زندگی میکند. استاین میگوید:"من عاشق این هستم که خوانندههایم را به جاهای ترسناک ببرم آیا می دانید ترسناکترین مکان کجاست؟این محل ذهن خود شماست." آر.ال.استاین«رابرت لارنس استاین»در سال ۱۹۴۳ در شهر کلموبوس در ایلت اوهایو به دنیا ...
تمشک بزرگ را بالا بیار
هشدار! این کتاب را بعد از ناهار نخوانید!
برنی بریدج رئیس بچههای مدرسه است!
او آشپز را متقاعد کرد که در رستوران میلکی وی از سبزیجات استفاده کند.
مربی ورزش را راضی کرد که بچهها را در کلاس ورزش از کفشهای ورزشی پاشنهدار استفاده کنند.
برنی همیشه نقشهای در سر دارد.
اما چطور شرمان آکس، همکلاسی پولدار و لوسش را وادار کرد ساعتش را به ...
روحی در همسایگی
مجموعه ترس و لرز واقعا پشت خواننده را میلرزاند در هر یک از داستانهای این مجموعه با چند دختر و پسر کنجکاو و شجاع آشنا میشوید و پا به پا آنها ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید.
از وقتی آن پسر همسایه هنا شده، اتفاقات عجیب و مرموزی در محله میافتد. اصلا خانواده دنی کی اسباب کشی کردند؟ آن خانه که ...
من 2 قلوی شیطانی اسلپیام (دنیای اسلپی 3)
پدر لوک هریسون فیلمهای ترسناک میسازد. همراه بودن با چنین کاری میتواند خیلی جالب باشد خصوصا وقتی خودتان در خانه موزه وحشت داشته باشید! اما وقتی دو عروسک خیمهشببازی به موزه آنها اضافه میشوند، همه چیز واقعا ترسناک میشود. ترسی واقعی! اسلپی و اسنپی خودشان به تنهایی میتوانند راه بروند و صحبت کنند و باعث وحشتتان شوند. آنها عزمشان را ...
هوادار مرموز (خیابان ترس 2)
سلنا همه چیز دارد. در نمایشنامه دبیرستان نقش اول را به عهده دارد و همه او را ستایش میکنند. بنابراین وقتی شروع به دریافت گل پلاسیده از یک هوادار ناشناخته به نام خورشید میکند این تصویر برایش پیش میآید که فقط یک هوادار بیآزار است. اما به زودی در مییابد که خورشید در کارش جدی است... خیلی هم جدی... ابتدا ...
من مردهام (تالار وحشت)
این الکس اسمیت است که از کنارتان رد شد تا با عجله به خانه برود و دفتر خاطراتش را چک کند. مشکل این است که الکس تاکنون یک کلمه هم در این دفتر ننوشته است. ولی دیروز مطلب عجیبی در دفترش ظاهر شد، چیزی در مورد آینده الکس... آلکس بیصبرانه منتظر مطالب امشب است تا ببیند فردا چه چیزی انتظارش ...