رمان نوجوان

آتش‌بازی (خیابان هراس 3)

(The fire game)

به قصه‌هایی که درباره خیابان ترس می‌گویند گوش نکنید. آیا ترجیح نمی‌دهید خودتان به کشف آن بروید... و ببینید آیا وحشت‌های مخوف و اسرار غیر قابل پیش‌بینی آن واقعیت دارند یا نه؟ شما که نمی‌ترسید، این‌طور نیست؟

ویدا
9789642912810
۱۳۸۹
۱۷۶ صفحه
۱۳۱۱ مشاهده
۰ نقل قول
استاین ۹۳ رمان استاین می‌گوید:" وظیفهٔ بزرگی دارد و آن سیخ کردن مو بر اندام بچه هاست" کتاب‌های او با فروش بیش از ۲۵۰ نسخه در سطح جهان او را به پر فروش‌ترین نویسندهٔ کودک تبدیل کرده‌است . او هم اکنون همراه همسرش جین(jane)و پسرش مت (matt)زندگی می‌کند. استاین می‌گوید:"من عاشق این هستم که خواننده‌هایم را به جاهای ترسناک ببرم آیا می دانید ترسناک‌ترین مکان کجاست؟این محل ذهن خود شماست." آر.ال.استاین«رابرت لارنس استاین»در سال ۱۹۴۳ در شهر کلموبوس در ایلت اوهایو به دنیا ...
دیگر رمان‌های استاین
مترسک نیمه شب راه می‌افتد
مترسک نیمه شب راه می‌افتد با داستان‌های مجموعه ترس و لرز واقعا مو به تن آدم سیخ می‌شود. دختر و پسرهای معمولی ولی شجاع و کنجکاو با داستان تجربه‌های بسیار ترسناکی را از سر می‌گذرانند. مزرعه پدربزرگ و مادربزرگ جودی هیجان انگیزترین جای دنیا نیست، با این حال جودی خیلی دوست دارد تابستان‌ها را آنجا بگذراند، آخر قصه‌های ترسناک پدربزرگ و پنکیک‌های شکلاتی مادربزرگ بی‌نظیر است. اما ...
هیچ‌کس زنده نمی‌ماند (تالار وحشت)
هیچ‌کس زنده نمی‌ماند (تالار وحشت) آپریل باید به جزیره محل شروع رقابت‌ها برگردد. ولی اکنون موجود اهریمنی ساکن جزیره منتظر است تا کار را تمام کند... و این بار فقط یک قانون وجود دارد. ببر یا بمیر!
جادوی جزیره بالادورا
جادوی جزیره بالادورا وقتی خاله مارک او را دعوت کرد که به خانه‌اش در جزیره بالدورا برود. مارک خیلی خوشحال شد. اما وقتی به آن‌جا رسید در کمال حیرت دید خاله‌اش ناپدید شده است. شایعه بود که اهالی این جزیره بیگانه‌ها را به قتل می‌رسانند و سرشان را با مواد جادویی کوچک می‌کنند! آیا بین ناپدید شدن خاله مارک و قدرت جادویی اهالی جزیره ...
جابه‌جایی (خیابان هراس 2)
جابه‌جایی (خیابان هراس 2) به قصه‌هایی که درباره خیابان ترس می‌گویند گوش نکنید. آیا ترجیح نمی‌دهید خودتان به کشف آن بروید... و ببینید آیا وحشت‌های مخوف و اسرار غیر قابل پیش‌بینی آن واقعیت دارند یا نه؟ شما که نمی‌ترسید، این‌طور نیست؟
هیولای آشپزخانه
هیولای آشپزخانه من و دانیل به همراه پدرم و مادرم تازه به خانه جدیدمان اسباب‌کشی کرده بودیم. یک روز متوجه شدیم یک موجود عجیب و خیلی کوچک که شبیه اسفنج است در آشپزخانه زیر ظرف‌شویی زندگی می‌کند. چند روز بعد فهمیدیم هر کسی این موجود را داشته باشد اتفاقات ناگواری برایش رخ می‌دهد. برای همین سعی کردیم از دست آن خلاص شویم. اما هیچ ...
مشاهده تمام رمان های استاین
مجموعه‌ها