رمان ایرانی

پرده آخر

ایران، آرام و بی‌صدا، خیره به چشمان همسرش به خواب ابدی فرو رفت. حکمت ازلی مقتدرانه بر سرنوشت آفریده‌هایش مسلط است و ذات وجودش معلولی را بی‌علت پدید آورنده نیست. او که می‌آورد و برنده است و جایی برای هیچ پرسشی باقی نمی‌گذراد. چراها را با شکر مکمل می‌سازد و رفتن‌ها را با آمدن‌ها!

البرز
9789644428081
۱۳۹۱
۲۹۶ صفحه
۵۱۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم روا
سلامی دوباره
سلامی دوباره پیرمرد سرش را به علامت منفی تکان داد و چشم‌هایش را بست. ساکت بود و این سکوت شهاب را می‌ترساند. قلبی مریض داشت و نباید هیجان‌زده می‌شد. اما حرف‌های ناگفته روی سینه پیرمرد آن‌قدر سنگین و کهنه شده بود که در این دو سه هفته اخیر، دلمه بسته و سرباز کرده بود. با ماساژهای شهاب، کم‌کم حال رحیم بهتر شد ...
مشاهده تمام رمان های مریم روا
مجموعه‌ها