رمان ایرانی

1 وجب از خاک بهشت

مرا از دست رفته و مرده نپندارید، چون هنوز قلبم در سینه می‌تپد و نگاهم گویاتر از هر زندگی است. به سادگی‌ام نخندید که من هنوز زلالی آب و پاکی آسمان را در خواب‌هایم می‌بینم. با وجود همه ناتوانی‌هایم گوهری یکدانه دارم که با هیچ ثروتی قابل خریدن نیست. صداقت... گوهری ناب که در این زمانه نایاب شده است، محبت... عنصری که در روابط به شرط یافت می‌شود، من خلق شده‌ام نه برای اینکه دلسوزی و ترحم دیگران را برای چند ثانیه به طرف خود جلب کنم، خلق شده‌ام تا شاید گناه و دیده تو را برای یک عمر زندگی عوض کنم. من خلق شده‌ام و تا زمانی که هستم به اندازه تو حق زندگی دارم.

البرز
9789644428197
۱۳۹۱
۵۷۷ صفحه
۵۹۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های هانیه پورعلی‌خان
خاطره ماندگار
خاطره ماندگار حال و هوای عجیبی داشتم. برخلاف همیشه چادر مشکی را بسیار ماهرانه به سر کرده بودم، چون در این چند ماه مهارت پیدا کرده بودم. چشمم به پنجره فولاد افتاد. تعداد زیادی مریض اطراف آن نشسته بودند و دست‌ها را ملتمسانه به سمت آسمان دراز کرده بودند. از ته دل آرزو کردم خدا تمام بیماران را شفا دهد. نمی‌دانم چه ...
صبر میراث من
صبر میراث من
مشاهده تمام رمان های هانیه پورعلی‌خان
مجموعه‌ها